گلباران راه شما...

گلباران راه شما...

غصه تلخ جدا شدن از وطن خود همانند جدا شدن فرزند از مادر خود میباشد


  ۵ عکس و ۵ خاطره


پارسا در ایران کارمند بیمارستان بوده و فعلا منتظر مصاحبه اول خود است. دوست دارد بتواند به سرعت جذب جامعه جدید شود ، فردی تاثیر‌گزار در جامعه آلمان شود و بتواند کتابی را که شروع به نوشتن کرده به اتمام و چاپ برساند .
او درباره عکس خود می‌گوید: "هر وقت به این عکس می‌نگرم، به بزرگترین تغییری که در وجودم ایجاد شد پی می‌برم. مسیری که بدون هیچ انگیزه و هدف مشخص و فقط به واسطه فشار و فرار از چیزی که احساس می‌کردم همیشه به دنبال من است در آن قدم گذاشتم و آن ترس و هیجانی در من ایجاد می‌کرد که باعث می‌شد تا آخر این راه نامعلوم پیش بروم.
برای کسی مثل من که از گذشته خوب و قدرت پدری که حتی با این که با سیاست‌های او مخالف بودم برخوردار بود، کسی که دل‌گرمی برای ادامه‌ راه زندگی و آینده‌ای روشن داشت و حال از همان دل‌گرمی و همان زندگی فرار کرده و قدم به جایی نهاده که نه آینده‌ای معلوم، نه شناختی روشن و نه پشتوانه‌ای مشخص دارد.
تنها برای رهایی از زجری که ناخودآگاه در وجود تو، از بدو تولد در وجودت ایجاد شده به گونه‌ای که به یکباره همه‌ کسانی که خواهان تو بودند و تو جزئی از زندگی‌شان بودی تو را ترک کنند.
چقدر سخت است که در طول سال‌ها زندگی، تمام دلخوشی‌ها، آرزو‌ها و دل‌گرمی‌هایی که برای ادامه‌ زندگی داشتی به یکباره ویران شوند و تو حاضر شوی در راهی قدم نهی که حتی ممکن است در سرآغاز، به پایان رسد، در میان امواج دریای خروشان برای همیشه فراموش شوی و دیگر نشانی از تو باقی نماند."

بهمن ۳۵ ساله است و ساکن اشتوتگارت. سه سال است که در آلمان زندگی می‌کند و دوماه پیش جواب قبولیش را گرفته است. او قصه عکسش را که در اوت سه سال پیش گرفته است اینطور تعریف می‌کند:
"در این عکس همه از افغانستان و سوریه هستند و من تنها ایرانی‌ام. من پنج روز بدون غذا در یک لنج با ۱۷۰ نفر دیگر بودم؛ از کودک یک ماه گرفته تا پیرمرد و پیرزن. یک روز همه ما تا لب مرگ رفتیم یعنی مرگ رو لمس کردیم. لحظه به لحظه آن روزها همیشه جلوی چشم اردوگاه است و قابل فراموشی نیست.
من بدون هیچ برنامه و هدفی پا به آلمان گذاشتم ،کاملا ناخواسته. اما این عکس‌ها رو همیشه نگه‌میدارم .با دیدن این عکس امیدم به زندگی و تلاشم برای موفقیت بیشتر می‌شود.
این عکس روز آخر است که دیگر در آب‌های ایتالیا بودیم. همه خوشحال بودیم .این عکس به من یادآوری می‌کند که مرگ همیشه کنارم هست ..."


آرش ۲۶ ساله و متولد اصفهان است. مدت شش ماه است که در سوئد است و منتظر است که مصاحبه شود. او که وبلاگ‌نویس است آرزو دارد به زودی مجوز اقامتش را بگیرد و بتواند سختی‌هایی که این مدت کشیده است را فراموش کند. او درباره عکسش می‌گوید:
"بعد از اینکه دوبار پلیس ترکیه ما را دستگیر و به سختی و با پرداخت رشوه آزاد کرد، این دفعه برای بار سوم راه افتادیم. تا صبح دلهره، ترس و استرس داشتیم. از شب تا فردای آن روز را داخل یک ماشین ون که از هر دو طرف اسکورت می‌شد برای رسیدن به نقطه انتقال (ساحل) به سر بردیم تا بالاخره رسیدیم ،مسیر دو ساعته را در ٢٠ ساعت با بدترین دلهره‌ها در عمرم به پایان رساندیم و این تازه شد شروع راهی سخت‌تر ..."


مهدی ۳۴ ساله است و در ایران ناظر ساختمان بوده است. او حالا همراه با چند ایرانی دیگر در یک اتاق بیست و پنج متری در اردوگاهی در شهر هوکل هوفن در ایالت نورد راین وستفالن آلمان زندگی می‌کند. مهدی از شرایط زندگی در اردوگاه راضی نیست و آرزویش داشتن امنیت برای خود و خانواده‌اش، ادغام هر چه سریع‌تر درجامعه میزبان و رهایی از شرایط سخت زندگی در اردوگاه است. او می‌گوید:
"شش ماه پیش، پس از خروج از ترکیه در یک شب طوفانی مجبورمان کردند که قایقی را به دریا بیندازیم، دریایی که امروز وقتی بهش فکر میکنم ترس همه وجودم را می‌گیرد.
ما راس ساعت نه و نیم شب از ایواجیک ترکیه حرکت کردیم، در حالی که از صبح زود آنجا منتظر قایق بودیم، ساعت دوازده و بیست دقیقه نیمه شب به سواحل میتیلینی رسیدیم.
یک زن باردار و ٣٧ نفر دیگر همراه ما بودند. در یک قایق ٦/٥ متری، ١٢ روز در راه بودیم تا رسیدیم به آلمان. این عکس مربوط به صربستان است. شبی که تا صبح سر پا ایستادیم و از سرما لرزیدیم. خیلی‌ها از بی غذایی و استرس بیهوش شدند، ١٢ ساعت منتظر ایستادیم تا برگ خروج رو بگیریم ..."
علی ۲۳ ساله است و به تازگی وارد آلمان شده است. او فعلا در یک اردوگاه پناهندگی ده نفره در شهر تیتز ساکن است؛ آرزویش این است که در آلمان زندگی جدیدی شروع کند و آدم موفقی برای خود و جامعه جدیدش باشد. علی زندگی در شهر جدید را دوست دارد و از برخورد خوب و توام با اعتماد ساکنان این شهر کوچک راضی و خوشحال است.
علی داستان عکس خود را اینگونه بازگو می‌کند:
"صبح نزدیک‌های شش صبح بود که به مرز یونان و مقدونیه رسیدیم. ازدحام جمعیت خیلی زیاد بود. پنج یا شش پلیس مرزی مقدونیه، کنار مرز ایستاده بودند و حدود چهار پنج هزار نفر هم منتظر ورود به خاک مقدونیه.
کم‌کم اجازه دادند از مرز رد شویم، رسیدیم کنار ریل قطار. ازدحام خیلی بود فکر می‌کنم ده هزار نفر منتظر آمدن قطار بودند و قطار هم هر چهار ساعت یک بار می‌آمد و تنها یک واگن پنجاه نفره بود که پلیس دویست سیصد نفر را به زور داخلش می‌فرستاد.
داخل هر کوپه هم ده نفر ده نفر پر می‌کردند. ما اول صبح می‌خواستیم داخل قطار شویم ولی پلیس اجازه نمی‌داد. اولویت با خانواده‌ها بود. چند نفر هم از طرف سازمان حقوق بشر حضور داشتند که درگیری‌ها رو گزارش کنند.
از چند تا از ایرانی‌هایی که از شب قبل آنجا بودند دلیل حضور کارکنان سازمان حقوق بشر را پرسیدم. گفتند شب‌ها پلیس مردم را با باتوم کتک میزنه و اجازه نمی‌دهند افراد مجرد وارد قطار شوند.
نخست متوجه نشدم که منظورشان چیست، اما با تاریکی هوا و رفتن نمایندگان سازمان حقوق بشر ، حدود ساعت نه شب بود که آخرین قطار آمد. با چشمانم دیدم که پلیس به طرز وحشتناکی با باتوم و مشت و لگد مردم رو کتک می‌زد. وحشت کرده بودم تصمیم گرفتم بروم به سمت قطار که یک دفعه دیدم یک پلیس در برابرم ظاهر شد و محکم با باتوم روی دستم زد.
اول احساس کردم دستم شکسته و بعد یواش یواش دستم باد کرد. مامور پلیس از ترس این که اتفاقی پیش نیاد مرا سریع سوار قطار کرد و به انگلیسی گفت صدایت در نیاد وگرنه از قطار پیادت می‌کنم، من هم از ترس چیزی نگفتم.
قطار به سمت مرز صربستان حرکت کرد.. فردای آن روز شنیدم که کنار ایستگاه قطار درگیری پیش آمده و دیگه اجازه نمی‌دهند قطار بیاید و بعد از چند روز شنیدم که قطارها حرکتشان شروع شده و درگیری کمتر شده است."

منبع: خبر بی بی سی مصاحبه ایی کوچک از من 

۲۷ سال حبس برای چهار روزنامه‌نگار بازداشت‌شده در پروژه "نفوذ"




#‏آفرین_چیتساز‬ ‫#‏احسان_مازندرانی‬ ‫#‏روزنامه‌نگاران_زندانی‬
دادگاه انقلاب اسلامی تهران، روز سه‌شنبه (۷ اردیبهشت-۲۶ اپریل)، چهار روزنامه‌نگار زندانی را بعد از شش ماه بازداشت موقت، مجموعا به ۲۷ سال حبس محکوم کرد.
محمد مقیسه، قاضی شعبه‌ی ۲۸ دادگاه انقلاب، در حکم خود، آفرین چیت‌ساز، سینماگر و ستون‌نویس روزنامه‌ی دولتی "ایران" را به دو اتهام "اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت کشور" و "ارتباط با دولت‌های بیگانه" به تحمل ۱۰ سال حبس تعزیری محکوم کرده است.
مقیسه هم‌چنین برای احسان مازندرانی، مدیرمسوول روزنامه‌ی "فرهیختگان" (متعلق به دانشگاه آزاد اسلامی) به دو اتهام "فعالیت تبلیغی علیه نظام" و "اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور"، محکومیت ۷ سال حبس صادر کرده است.
سامان صفرزایی (روزنامه‌نگار جوان حامی دولت روحانی) و داود اسدی نیز به اتهام "اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور"، هر کدام به تحمل ۵ سال حبس محکوم شده‌اند.
این چهار نفر که هم‌اکنون در بندهای مختلف زندان اوین نگهداری می‌شوند، به همراه عیسی سحرخیز، روزنامه‌نگار باسابقه‌ی "اصلاح‌طلب"، روز ۱۱ آبان ۱۳۹۴ توسط سازمان اطلاعات سپاه پاسداران بازداشت شدند. در همان زمان، رسانه‌های نزدیک به سپاه، بازداشت این ۵ نفر را در راستای «مبارزه با پروژه نفوذ امریکا در رسانه‌ها و ساختارهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی» اعلام کردند.
گفته شده که اتهام اصلی این روزنامه‌نگاران هم‌کاری با وب‌سایت تعطیل‌شده‌ی "روزآنلاین" بوده است.
در این میان، عیسی سحرخیز که بعد از حمله قلبی در زندان اوین، از روز ۱۹ اسفند سال گذشته در بیمارستان بستری شده، قرار است در ارتباط با ۳ اتهام "اجتماع و تبانی به قصد بر هم زدن امنیت کشور"، "توهین به رهبری" و "تبلیغ علیه نظام" در دادگاه انقلاب و در خصوص ۲ اتهام "توهین به رییس قوه قضاییه" و "نشر اکاذیب" در دادگاه عمومی تهران محاکمه شود.

ابراز نگرانی فعالان مدنی از وضعیت امیر امیرقلی زندانی سیاسی در ایران


بیش از ۱۴۰ تن از فعالان مدنی با انتشار نامه‌ای از وضعیت امیر امیرقلی، زندانی سیاسی در ایران ابراز نگرانی کردند. آن‌ها می‌گویند خواهان آزادی این زندانی سیاسی هستند.


خبرگزاری هرانا یکشنبه پنجم اردیبهشت  گزارش داد که در نامه این فعالان آمده که امیر امیرقلی به بند هشت زندان اوین که «بد‌ترین» بند زندان اوین است، منتقل شده است و امضاکنندگان نامه این بند را «تبعیدگاه جدید» زندانیان سیاسی توصیف کرده‌اند.
امیرقلی که از تاریخ ۲۱ فروردین به علت «نامناسب بودن شرایط بهداشتی» و «در خطر بودن سلامتش» دست به اعتصاب غذا زده است، پیش‌تر نیز بار‌ها درخواست کرده بود که بر اساس اصل تفکیک جرائم از این بند به بند زندانیان سیاسی منتقل شود اما مسئولان زندان تاکنون در این باره اقدامی انجام نداده‌اند.
فعالان مدنی می‌گویند که «مسئولان امنیتی و قضایی ایران مسئول حفظ جان و سلامت زندانیان هستند و عواقب هرگونه آسیبی به این زندانی سیاسی بر عهده مسئولان دادستانی و سازمان زندان‌ها است».
امضاکنندگان نامه همچنین نسبت به عواقب بی‌توجهی به اعتصاب غذای امیر امیرقلی هشدار دادند و خواهان توجه بیشتر رسانه‌ها و فعالان حقوق بشر به وضعیت این زندانی سیاسی تا آزادی بی‌قید و شرط او هستند.
امیر امیرقلی در ۹ آذر ۱۳۹۳ بازداشت شد و ۵۶ روز در سلول انفرادی بند «دو– الف» زندان اوین که زیر نظر سازمان اطلاعات سپاه است، زندانی بود. او پس از آن به بند هشت زندان عمومی منتقل شد که تاکنون در‌ آن‌جا به‌سر می‌برد.
امیرقلی در دی‌ماه ۱۳۹۴ از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ۲۱ سال حبس تعزیری به اتهامات «توهین به مقدسات»، «توهین به رهبری»، «اجتماع و تبانی برای اقدام علیه امنیت ملی»، «اخلال در نظم عمومی از طریق شرکت در تجمعات» و «تبلیغ علیه نظام» محکوم شد.

فدراسیون بین‌المللی جامعه‌های حقوق بشر خواهان توجه به وضعیت وخیم زندانیان عقیدتی در ایران شد

خبرگزاری هرانا – فدراسیون بین‌المللی جامعه‌های حقوق بشر با ارسال نامه ای به زید رعد الحسین، کمیسر عالی حقوق بشر  سازمان ملل خواستار توجه وی به وضعیت وخیم زندانیان عقیدتی و زندانیان سیاسی در ایران، و به‌ویژه زندانیان محروم از مراقبت مناسب پزشکی شد.
متن کامل این بیانیه عینا در پی می آید؛
آقای زید رعدالحسین، کمیسر عالی حقوق بشر  سازمان ملل،
با ارسال این نامه توجه شما را به وضعیت وخیم زندانیان عقیدتی و زندانیان سیاسی در ایران، و به‌ویژه زندانیان محروم از مراقبت مناسب پزشکی، جلب ‌می‌کنم.
پیش از ارائه‌ی اطلاعاتی درباره‌ی زندانیان بیمار، به‌طورِ خلاصه بعضی از مقررات سازمان ملل را در این زمینه و نیز مقررات آئین‌نامه زندان‌های ایران را یادآور ‌می‌شوم.
ماده ۲۲ (۲) «ﻣﻘﺮرات ﺣﺪاﻗﻞ ﻣﻌﻴﺎر ﺑﺮای رﻓﺘﺎر ﺑﺎ زﻧﺪاﻧﻴﺎن» مصوب شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل در ۱۳ مه ۱۹۷۷ مقرر می‌کند: زندانیان بیماری که نیاز به مداوای تخصصی دارند باید به موسسه‌های تخصصی یا بیمارستان‌های عادی منتقل شوند.
بر اساس ماده‌ی ۴۵ (۳) همان مقررات: “انتقال زندانیان باید به هزینه‌ی اداره زندان باشد و شرایط یکسانی برای همه‌ی آنها فراهم شود”.
ماده‌ی ۶ (۱) مقررات، ناظر بر ماده‌های بالا است: “مقررات زیر به‌طورِ غیرجانبدارانه به اجرا درخواهندآمد. هیچ تبعیضی بر اساس نژاد، رنگ، جنس، زبان، دین، عقیده‌ی سیاسی یا عقاید دیگر، منشأ ملی یا اجتماعی، مالکیت، تولد یا جنبه‌ای دیگر، نباید اعمال شود”.
اصول اساسی رفتار با زندانیان (۱۹۹۰) مصوب سازمان ملل مقرر ‌می‌دارند که همه‌ی «زندانیان به خدمات بهداشتی موجود در کشور بدون تبعیض بر اساس وضعیت حقوقی خود، دسترسی داشته باشند» (بند ۹).
مجموعه‌ی اصول برای حمایت از همه‌ی اشخاص در هر شکلی از بازداشت یا زندان، مصوب مجمع عمومی سازمان ملل در سال ۱۹۸۸، مقرر ‌می‌دارد: «فرد بازداشت‌شده یا زندانی پس از پذیرش در محل بازداشت یا زندان باید در اسرع وقت مورد معاینه پزشکی مناسب قرار گیرد و پس از آن مراقبت و درمان پزشکی باید در هنگام لزوم برای وی فراهم شود. این مراقبت و درمان رایگان خواهد بود» (اصل ۲۴).
آئین‎نامه‌ی اجرایی سازمان زندان‌های ایران در مورد مداوای کلیه‌ی زندانیان در داخل زندان و خارج آن چنین مقرر ‌می‌دارد: «تا جایی که امکان‌پذیر است باید ترتیبی اتخاذ شود که احتیاج‌های درمانی و بهداشتی محکومان بیمار در داخل مؤسسه یا زندان تأمین شود تا به انتقال محکوم به خارج از مؤسسه یا زندان نیازی نباشد. با این همه در موارد ضروری خروج محکوم از زندان برای معالجه بایستی با تأیید بهداری زندان و اجازه رییس مؤسسه یا زندان و موافقت قاضی ناظر باشد» (ماده‌ی ۱۰۳).
تأسف‌بار است که دولت‌مردان جمهوری اسلامی ایران پیوسته از رعایت تعهدات بین‌المللی تصریح‌شده در مقررات سازمان ملل و حتا مقررات خود، به‌ویژه در مورد فراهم کردن امکان دسترسی زندانیان عقیدتی به مداوای مناسب و منظم پزشکی، سر باز زده‌اند. هم‏چنان‌که در زیر ملاحظه خواهید کرد، قصور این دولت‌مردان از ارائه‌ی مراقبت پزشکی و بهداشتی مناسب به زندانیان سیاسی بیمار حتا در داخل زندان‌ها و در بهداری زندان‌ها با سیاست ایشان در محروم کردن روش‌مند زندانیان سیاسی از بسیاری حقوق دیگر سازگار است. این قصور ممکن است رویه‌‌ای روش‌مند برای ترساندن فعالان منتقد رژیم در جامعه‌ی مدنی و احتمالاً معادل جنایت ٬شکنجه، مجازات و بدرفتاری غیرانسانی٬ باشد.
در حقیقت، دولت‌مردان زندانیان عقیدتی را دو بار مجازات می‌کنند: یک بار با دستگیری خودسرانه و زندانی کردن آنها به‌خاطر فعالیت‌های صلح‌آمیز و سپس با ایجاد شرایط غیرقابل‌تحمل در حبس، از جمله محرومیت زندانیان بیمار از مداوای پزشکی که سلامت و وضعیت جسمی آنها را به خطر ‌می‌اندازد.
متأسفانه باید تأکید کنم که اطلاعات موجود در زیر به‌هیچ‌وجه جامع نیست. این زندانیان فقط چند تن از بسیاری از زندانیان عقیدتی بیمار و نیازمند به مداوای پزشکی هستند.
مرگ در زندان
فدراسیون بین‌المللی جامعه‌های حقوق بشر و گروه‌های حقوق بشر دیگر اطلاعاتی را درباره‌ی در حدود ۵۰ زندانی را ثبت کرده‌اند که از سال ۲۰۰۳ در زندان‌های کشور در شرایطی غیرعادی به دلایل مختلف جان خود را از دست داده‌اند، از جمله: ضرب و جرح و قصور از مداوا پس از آن؛ شکنجه و فقدان مراقبت پزشکی.
به نظر ‌می‌رسد دولت‌مردان در بعضی موارد به عمد از تأمین مداوای به‌موقع پزشکی خودداری کرده‌اند و موجب مرگ زندانیان شده‌اند (مثل آقایان اکبر محمدی در سال ۲۰۰۶، هدی صابر در سال ۲۰۱۱ و چند تن دیگر). در موارد دیگر، زندانیان در زیر شکنجه کشته شده‌اند، مثل آقای ستار بهشتی، وبلاگ‌نگار و کارگر، که در سال ۲۰۱۲ در بازداشتگاه پلیس درگذشت. آخرین مورد در این زمینه آقای شاهرخ زمانی (فعال سندیکایی) ۵۱ ساله بود که در سپتامبر ۲۰۱۵ (شهریور ۱۳۹۴) در شرایطی بسیار مشکوک در زندان رجایی‌شهر درگذشت. با وجود این‌که مسؤولان اعلام کردند که در باره‌ی مرگ او تحقیق خواهند کرد، تاکنون هیچ اطلاعاتی در این زمینه منتشر نکرده‌اند.
نمونه‌هایی از زندانیان تازه آزادشده
آقای محمد سیف‌زاده، وکیل حقوق بشری و عضو بنیان‌گذار کانون مدافعان حقوق بشر (سازمان عضو فدراسیون)، که روز ۱۹ اسفند ۱۳۹۴ پس از تحمل پنج سال زندان به‌خاطر فعالیت‌های حقوق بشری خود آزاد شد، می‌گوید وقتی در زندان دچار سکته شد، تا مدت‌ها او را نزد دکتر نبردند. بعد از سکته دست و پای آقای سیف‌زاده بی حس شد و سپس او دچار کم‌بینایی و کم‌شنوایی شد. بر اساس آخرین اظهار نظر کمیسیون پزشکی قانونی در اسفند ماه ۱۳۹۴، سیف‌زاده بارها در زندان دچار سکته مغزی شده بود. چهار بار نیز به دادستانی درباره‌ی خطر مرگ او هشدار داده شد.
به علاوه، زمانی که آقای سیف‌زاده به‌خاطر نفس تنگی در بیمارستان بستری شد، باید تمام هزینه‌های بیمارستان را پرداخت میکرد، چون امکان نداشت که زندان و بهداری این هزینه را برای یک زندانی پرداخت کند. به گفته‌ی او، همه‌ی زندانیان در این شرایط هستند. مسؤولان بودجه‌ای برای این کار در نظر نگرفته‌اند. اگر زندانی پرداخت نکند باید مدت‌ها در نوبت بماند و معلوم نیست زنده بماند. زندانیان بیمار علاوه بر هزینه‌‌ی خود، باید هزینه‌های تغذیه و جانبی سه مأمور مراقب را تأمین کنند.
آقای علی‌رضا رجایی، روزنامه‌نگار و استاد دانشگاه، پس از بیش از چهار سال زندان به‌خاطر فعالیت‌های صلح‌آمیز در تاریخ ۱۲ مهر ۱۳۹۴ آزاد شد. او در زندان دچار مشکلات دندان بود، ولی پس‌از آزادی پزشکان تشخیص دادند که دچار سرطان فکّ و صورت شده است و اکنون به‌طورِ منظم شیمی‌درمانی می‌کند.
بعضی از زندانیان بیمار که در وضعیت اضطراری‌تر به سر ‌می‌برند
خانم زینب جلالیان، زندانی سیاسی کُرد، محکوم به حبس ابد، به‌سرعت بینایی خود را از دست می‌دهد که بنا به گزارش‌ها ناشی از جراحت‌ها و  شکنجه‌ی شدید طی حبس پیش از محاکمه است.
آقای عیسی سحرخیز، روزنامه‌نگار، دارای غده‌ی احتمالاً سرطانی بزرگی در بخش فوق کلیوی است. آقای سحرخیز پس از تحمل بیش از چهار سال زندان به‌خاطر انتقاد از دولت‌مردان و به‌ویژه از آیت الله خامنه‌ای، رهبر کشور، در تاریخ ۱۱ مهر ۱۳۹۲ آزاد شد. مسؤولان او را دوباره در تاریخ ۱‍۱ آبان ۱۳۹۴ دستگیر کردند. از آن پس او دچار تشنجاتی شده ولی هنوز در حبس پیش از محاکمه به سر ‌می‌برد.
آقای افشین سهراب‌زاده، زندانی سیاسی کُرد، دچار سرطان روده و مشکلات تنفسی است. وی از سال ۲۰۱۰ (۱۳۸۹) حکم ۲۵ سال زندان را به اتهامِ محاربه از طریق عضویت در یکی از گروه‌های مخالف کُرد ‌می‌گذراند. بنا به گزارش‌ها، او در حبس پیش از محاکمه به شدت شکنجه شده است.
خانم نرگس محمدی، سخنگوی کانون مدافعان حقوق بشر (سازمان عضو فدراسیون بین‌المللی جامعه‌های حقوق بشر)، دچار فلج عضلانی و آمبولی ریوی است. در مدت کوتاهی که او در مهر ۱۳۹۴ به بیمارستان منتقل شد، مأموران وی را به تخت زنجیر کردند. خانم محمدی به‌خاطر فعالیت‌های حقوق بشری خود به شش سال زندان محکوم شده بود و در تاریخ ۲ اردیبهشت ۱۳۹۱ برای گذراندن حکم دستگیر شد. مسؤولان او را در تاریخ ۱۰ مرداد ۱۳۹۱ به دلایل پزشکی آزاد کردند، اما در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۴ او را دوباره دستگیر کردند، با وجود این‌که هنوز بیماری‌های او بهبود نیافته بود. در حال حاضر او به اتهام‌های تازه‌‌ای مربوط به فعالیت‌های حقوق بشری صلح‌آمیز متهم شده و روز ۲۰ آوریل ۲۰۱۶ (۱ اردیبهشت ۱۳۹۵) دادگاه او برگزار شد.
آقای حسین رونقی ملکی، وبلاگ‌نگار، یکی از کلیه‌های خود را از دست داده و دچار نارسایی کلیه‌ی دیگر است. هر دو مشکل در اثر شکنجه و بدرفتاری طی حبس طولانی پیش از محاکمه‌ رخ داده است. او همچنین دچار مشکلات گوارشی، دیسک، آرتروز گردن و زانوست. وی بعد از اعتراض‌های پس از انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸ دستگیر و به‌خاطر استفاده از آزادی بیان در وبلاگ خود، محاکمه شد و اکنون حکم ۱۵ سال زندان را ‌می‌گذراند.
بعضی از دیگر زندانیان بیمار
آقای بهنام ابراهیم‌زاده، فعال سندیکایی، دچار آرتروز گردن، سردردهای شدید و مشکلات کلیه و روده است و قبلا دچار خونریزی داخلی شده است. آقای ابراهیم‌زاده به‌خاطر فعالیت‌های صلح‌آمیز سندیکایی خود از سال ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۵ (۱۳۸۹ـ۱۳۹۴) پنج سال در زندان گذراند. اما پیش از به پایان رسیدن حکم، مسؤولان اتهام‌های تازه‌‌ای علیه او مطرح و باز هم او را به ۷ سال و ۱۰ ماه زندان محکوم کردند.
آقای محسن دانش‌پور مقدم، زندانی سیاسی، دچار مشکلات قلبی، آرتروز زانو و احتمالاً آلزهایمر است. وی از سال ۲۰۰۹ به اتهام تماس با یکی از گروه‌های مخالف در خارج محکوم به اعدام است.
آقای محمد حسین کاظمینی بروجردی، رهبر مذهبی، دچار بیماری قند، آسم، پارکینسون، مشکلات قلبی و کلیوی و ضعف بینایی در یکی از چشم‌هاست. آقای کاظمینی  بروجردی به‌خاطر انتقاد از رهبر کشور و ایدئولوژی مذهبی کشور از سال ۲۰۰۶ (۱۳۸۵) حکم ۱۱ سال زندان را ‌می‌گذراند.
آقای امید کوکبی، فیزیک‌دان برجسته‌ی جوان، از بهمن ۱۳۸۹ به‌خاطر ردّ همکاری در برنامه‌های پژوهش نظامی، حکم ۱۰ سال زندان را ‌می‌گذراند. پس از تشخیص سرطان کلیه، آقای کوکبی روز ۲۰ آوریل ۲۰۱۶ (۱ اردیبهشت ۱۳۹۵) مورد عمل جراحی قرار گرفت و پزشکان کلیه‌ی راست او را خارج کردند.
خانم بهاره هدایت، مدافع حقوق دانشجویان و زنان، ممکن است در اثر مخالفت با حق پیگیری درمان خود در بیرون از زندان امکان مادر شدن را از دست بدهد. او از سال ۲۰۰۹ به‌خاطر فعالیت‌های صلح‌آمیز خود در زندان به سر ‌می‌برد و بنا بود در آگوست ۲۰۱۵ (مرداد ۱۳۹۴) آزاد شود، اما مسؤولان وی را برای گذراندن حکم دو سال زندان که پیش‌تر تعلیق شده بود، در زندان نگه داشتند.
آقای محمد صدیق کبودوند، رئیس سازمان حقوق بشر کردستان، دچار مشکلات قلبی، پروستات و فشار خون بالاست. او در زندان یک بار سکته قلبی کرده و دچار حمله‌های مغزی شده است. آقای کبودوند به‌خاطر فعالیت‌های حقوق بشری از تیر ۱۳۸۶ حکم ۱۰.۵ سال زندان را ‌می‌گذراند.
آقای عبدالفتاح سلطانی، وکیل حقوق بشری و عضو بنیان‌گذار کانون مدافعان حقوق بشر (سازمان عضو فدراسیون)، دچار بیماری گوارشی و مشکلات قبلی است. آقای سلطانی از سال ۲۰۱۱ (۱۳۹۰) حکم ۱۳ سال زندان را ‌می‌گذراند که به تازگی به ۱۰ سال کاهش یافته است.
آقای احمد دانش‌پور مقدم، زندانی سیاسی، دچار کولیت اولسراتیو است. وی از سال ۲۰۰۹ به اتهام تماس با یکی از گروه‌های مخالف در خارج محکوم به اعدام است.
در پایان، شما را فرا ‌می‌خوانم تا از دولت‌مردان ایران بخواهید با رعایت کامل حقوق بین‌المللی دسترسی فوری دسترسی همه‌ی زندانیان را به مراقبت پزشکی و بهداشتی مناسب و کافی تضمین کنند؛ فوری و بدون‌قیدوشرط همه‌ی زندانیان عقیدتی را آزاد کنند، زیرا آنها خودسرانه در حبس به سر ‌می‌برند؛ و به اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر، میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی و دیگر عهدنامه‌های بین‌المللی که ایران تصویب کرده، پایبند باشند.
با احترام،
عبدالکریم لاهیجی، رئیس فدراسیون بین‌المللی جامعه‌های حقوق بشر (FIDH)
رونوشت:‌ دکتر احمد شهید، گزارش‌گر ویژه سازمان ملل در مورد وضعیت حقوق بشر در ایران


آیا سرطان، امید کوکبی را آزاد می‌کند؟



امید کوکبی دانشجو و زندانی سیاسی که بر اثر بیماری سخت یک کلیه خود را از دست داده، در دو روز گذشته موضوع موج تازه‌ای در شبکه‌های اجتماعی بوده است. بسیاری از کاربران توییتر که روز پنج‌شنبه ۲۱ آوریل او را به ترند اول دنیا در توییتر تبدیل کردند، خطاب به رهبر ایران، رییس‌جمهوری ایران و مقام‌های قضایی نوشته‌اند با توجه به بیماری صعب‌العلاج امید کوکبی، "چرا او را آزاد نمی‌کنید؟"
شماری از وکلا هم با این کاربران توییتر هم‌نظر هستند.
نعمت احمدی، حقوق‌دان و وکیل دادگستری در ایران، می‌گوید به دلیل ابتلا سرطان، او باید آزاد شود.
او با استناد به ماده ۵۰۲ قانون آیین دادرسی کیفری به بی‌بی‌سی فارسی می‌گوید، مجازات حبس امید کوکبی باید متوقف و تعلیق شود.
آقای احمدی می‌گوید قاضی اجرای احکام در این مورد که امید کوکبی به یک بیماری صعب‌العلاج مبتلا شده، باید از دادگاه صادر کننده رای در خواست کند حکم کنونی را متوقف کند و مجازات زندانی را به وضعیت متناسب دیگری مانند سکونت در یک مکان معلوم یا عدم خروج از یک حوزه مشخص تبدیل کند.
یک شخص مطلع دیگر هم تلفنی به ما گفت این موضوعی است که احتمالا وکیل پیگیر اجرای آن باشد.
آقای کوکبی هم‌اکنون در بیمارستان سینای تهران بستری است و به دلیل ابتلا به بیماری سرطان، یک کلیه او از بدنش خارج شده است.
__________________________________________________________________
امید کوکبی پژوهشگر فیزیک دانشگاه آستین تگزاس با تخصص لیزر، بهمن ماه سال ۱۳۸۹ هنگامی که از ایران به آمریکا بازمی‌گشت در فرودگاه بازداشت شد. او چند ماه بعد به اتهام‌هایی مانند "ارتباط با دولت متخاصم" و "کسب مال نامشروع" به ۱۰ سال زندان محکوم شد. درخواست چندباره آقای کوکبی برای تجدید نظر به جایی نرسید و حکمش هربار تایید شد. ________________________

  علی ملیحی، روزنامه نگار شرح ملاقتش با آقای کوکبی در بیمارستان سینا را در اینستاگرامش نوشته است 


روز گذشته گروه پرشماری از کاربران اینترنت در توییتر با توییت‌های خود با هشتگ FreeOmid# و #امیدکوکبی خواستار آزادی او شدند. تعداد زیاد توییت‌ها باعث شد این هشتگ به ترند اول توییتر تبدیل شود.
برخی کاربران با خطاب قرار دادن حساب توییتر منسوب به آقای روحانی، رییس جمهور ایران با اشاره به اینکه آقای روحانی دولت خود را دولت تدبیر و "امید" می‌داند، از او خواستند که با فراهم کردن زمینه آزادی امید این را ثابت کند.
در همین حال هم برخی اصولگرایان در شبکه‌های اجتماعی به‌ویژه توییتر ضمن انتقاد از حرکت کاربرانی که خواهان آزادی امید کوکبی شده بودند، می‌گفتند چرا این موج توییتری که منجر به ترند شدن تقاضای آزادی امید کوکبی شده را در مورد "شهدا" به ویژه دانشمندان هسته‌ای که ترور شدند راه نینداختند.
درکنار همه اینها برخی افراد هم معتقد بودند کاش چنین حرکتی برای سایر زندان سیاسی هم انجام شود و این تلاش برای دیده شدن و ترند شدن به امید کوکبی ختم نشود.
همچنین در اینترنت طوماری در حمایت از امید کوکبی برای آزادی او در شبکه‌های اجتماعی در حال دست به دست شدن است که تا کنون بیش از ۳ هزار نفر آن را امضا کرده‌اند.
سازمان دیدبان حقوق بشر به تازگی گفته ممانعت از دسترسی یک زندانی به مراقبت های پزشکی ضروری هم "غیر قانونی" است هم "بی‌رحمانه."
مدیر بخش خاورمیانه دیدبان حقوق بشر گفته مقام‌های ایرانی باید اطمینان حاصل کنند که آقای کوکبی به مراقبت‌های پزشکی مناسب دسترسی دارد؛ مراقبتی که در مورد او احتمالا خارج از زندان ممکن است.
انجمن فیزیکدانان آمریکا هم دیروز برای بار چندم خواستار آزادی آقای کوکبی شد. این انجمن که می‌گوید قبلا خواستار رسیدگی به وضعیت آقای کوکبی شده بود در بیانیه خود نوشته آقای کوکبی از سال ۲۰۱۱ که زندانی شد، بیمار بود، سنگ کلیه داشت و از تپش قلب رنج می‌برد. انجمن فیزیکدانان آمریکا در سال ۲۰۱۴ در نامه‌ای به آقای روحانی خواستار آزادی امید کوکبی شده بود تا بتواند در کنار خانواده‌اش به امور درمان خود بپردازد. یک سال بعد هم این انجمن و انجمن گسترش علوم آمریکا با هم در نامه‌ای به آیت‌الله علی خامنه‌ای خواستار آزادی و توجه به مشکلات جسمی او شدند.
مادر امید کوکبی هم حدود دو سال پیش در آستانه آغاز سال تحصیلی در نامه‌ای به رهبر جمهوری اسلامی ضمن اعتراض به ۵ سال حبس بدون مرخصی او نوشت جای امید در دانشگاه است یا گوشه زندان؟
حدود دو سال پیش هجده برنده جایزه نوبل فیزیک در نامه‌ای سرگشاده به رهبر ایران خواستار آزادی امید کوکبی شده بودند. در این نامه آمده بود که آقای کوکبی تنها به دلیل امتناع از همکاری با مراکز تحقیقات نظامی جمهوری اسلامی ایران زندانی شده است.







'همکاری نکردن دلیل بازداشت بود؟'

هم‌دانشکده‌ای سابق امید کوکبی نیز در گفتگو با بی‌بی‌سی فارسی گفت هم‌رشته‌ای های آقای کوکبی با این اتفاقات بیگانه نیستند و تلاش بسیار می‌شود که از داخل و خارج ایران با دانش‌آموختگان رشته‌های فیزیک به ویژه فیزیک کاربردی ارتباط برقرار شود و پیشنهادهای همکاری زیادی در عرصه‌های مرتبط به آنها داده می‌شود اما آنها ترجیح می‌دهند وارد این همکاری‌ها نشوند چون در آن صورت باید با زندگی دانشگاهی خداحافظی کنند.

  این عکس که گفته می‌شود رای دیوان عالی کشور درباره پرونده امیدکوکبی است در شبکه‌های اجتماعی دست به دست می‌شود


به گفته او مواردی بوده که کار برخی دانش‌آموختگان این رشته‌ها به دلیل امتناع به دادگاه هم کشیده اما تبرئه شده اند. این دانش‌آموخته دانشگاه صنعتی شریف می‌گوید در مورد امید احتمالا کار به این دلیل به اینجا کشیده که به گفته خودش در بازداشت موقت و بازجویی‌های اولیه "تحت فشار" اعترافاتی می‌کند که بعدا همه را رد می‌کند و اعلام می‌کند که زیر فشار اعتراف کرده، کمااینکه دادگاه هم او را از اتهام اولیه جاسوسی تبرئه کرده است.
او می‌گوید اتهام ارتباط با دولت متخاصم و کسب مال نامشروع هم بر اساس چیزهایی صادر شده که در دانشگاهها مرسوم است.اینکه دانشگاه ۴ هزار یورو یا هشت هزار یورو برای کنفرانس‌های یکی دو هفته به کسی پرداخت کند که از دانشگاه حقوق می‌گیرد مرسوم است.
آقای کوکبی در نامه‌ای به هم‌اتاقی سابقش علی شریفی حکم ده ساله زندان را "تنبیهی" برای کسی خوانده که حاضر نشده به خاطر اعتقادش به آزادی و انتخاب شخصی، برای برگزیدن مسیر زندگی‌اش در داخل سیستم امنیتی و نظامی مشغول کار شود.


گزارشگران بدون مرز: ایران یکی از سرکوبگرترین کشورها در آزادی مطبوعات است

سازمان گزارشگران بدون مرز رده بندی خود از شاخص آزادی مطبوعات در جهان در سال ۲۰۱۶ را منتشر کرده است. این سازمان می‌گوید که آزادی رسانه‌ها در جهان، افولی "عمیق و آزاردهنده" داشته است.
ایران در رده بندی گزارشگران بدون مرز در میان ۱۷۹ کشور جهان، پایین‌تر از ازبکستان، سومالی و گینه استوایی، رتبه ۱۶۹ را گرفته است. این رتبه نسبت به رده بندی سال ۲۰۱۵ دو پله صعود برای ایران را نشان می‌دهد.
گزارشگران بدون مرز می‌گوید که با وجود بهبود نسبی در روابط خارجی ایران، این کشور همچنان "یکی از سرکوبگرترین کشورها در زمینه آزادی مطبوعات است".
بیشتر بخوانید: پدیده روزنامه‌نگاران محروم از روزنامه‌نگاری در ایران
محدودیت مطبوعات در ایران یکی از محورهای اصلی انتقاد مخالفان و فعالان حقوق بشر از حکومت است. اما مقام‌های حکومتی می‌گویند که محدودیتی برای آزادی بیان ایجاد نمی‌کنند و اگر مطبوعات یا روزنامه‌نگاران با محدودیتی مواجه می‌شوند دلایل امنیتی دارد.
از جمله حسن روحانی یک سال و نیم پیش گفت: "فکر نمی‌کنم [در ایران] فردی به خاطر روزنامه‌نگاری یا فعالیت رسانه‌ای دستگیر شده باشد."
سازمان گزارشگران بدون مرز گفته است که روزنامه‌نگاران در ایران قربانی جنگ قدرت در میان گروه‌های مختلف حکومتی هستند.
در رتبه‌بندی سال ۲۰۱۶ این سازمان افغانستان با دو رتبه پیشرفت در جایگاه ۱۲۰ قرار گرفته است.
رتبه ۱۵۰ این رده‌‎بندی به تاجیکستان تعلق گرفته که به معنی سقوط ۳۴ پله‌ای این کشور است. گزارشگران بدون مرز این تحول در تاجیکستان را "لغزشی خطرناک" خوانده و گفته است که رفتارهای جدید امامعلی رحمان، رئیس جمهور، و حذف مخالفان به بهانه مبارزه با تروریسم، وفاق ملی شکننده در کشور را تهدید می‌کند.

'افول آزادی مطبوعات'

گزارشگران بدون مرز می‌گوید که مشکلات امنیتی، گرایش‌های اقتدارگرایانه دولت‌های کشورهایی چون ترکیه و مصر و کنترل بیشتر رسانه‌های دولتی در کشورهایی مانند لهستان، از عوامل افول آزادی مطبوعات در سال اخیر بوده‌اند.
به گفته گزارشگران بدون مرز، تهدیدهایی از جانب ایدئولوژی‌ها، به ویژه ایدئولوژی‌های مذهبی به اضافه تلاش اقلیتی قدرتمند و ثروتمند برای تسلط بر رسانه‌ها، حیات رسانه‌های مستقل را به خطر انداخته است.
این سازمان می‌گویدکه همه نشانگرهایی که برای شاخص آزادی مطبوعات دارد در سال ۲۰۱۶ نسبت به ۲۰۱۳ پایین آمده‌اند و در تک تک قاره‌های جهان هم مجموع شاخص‌ها افت کرده‌اند.
گزارشگران بدون مرز برای تعیین شاخص آزادی مطبوعات نشانگرهایی چون تکثر، استقلال رسانه‌ها، محیط رسانه‌ای و خودسانسوری، چهارچوب‌های قانونی، شفافیت، زیرساخت‌های مورد نیاز و موارد آزار و اذیت را بررسی می‌کند.

خارج کردن کلیه امید کوکبی به علت ابتلا به سرطان در زندان

پزشکان کلیه راست امید کوکبی فیزیکدان زندانی ایرانی را، به علت عارضه تومور بدخیم سرطانی، به طور کامل از بدنش خارج کردند.
به گزارش یک منبع آگاه، آقای کوکبی امروز چهارشنبه اول اردیبهشت در بیمارستان سینای تهران مورد عمل جراحی قرار گرفته است. این منبع از قول پزشک معالج امیدکوکبی گفت که با توجه به وضعیت بیماری وی، در صورت ادامه حبس، جان این زندانی در خطر خواهد بود.
آقای کوکبی، دانشجوی دکترای فیزیک با تخصص لیزر در دانشگاه آستین تگزاس، بهمن ماه سال ۱۳۸۹ هنگام خروج از ایران در فرودگاه بازداشت و بعد از چند ماه به اتهام "ارتباط با دولت متخاصم" و "کسب مال نامشروع" به ۱۰ سال زندان محکوم شد.
حکم ۱۰ سال حبس امید کوکبی در دی ماه ۱۳۹۳ مجددا تایید شد. به گفته آقای کوکبی حکم دادگاه بر اساس اعترافات اجباری خلاف واقع صادر شده است.
او از ۵ سال و ۳ ماه پیش بدون مرخصی در زندان به سر می برد. امید کوکبی در این مدت، چندین بار با دفع سنگ کلیه و خونریزی داخلی ناشی از آن دست و پنجه نرم کرده است.
پیشتر، سعید خلیلی وکیل این زندانی به ایلنا گفته بود: "اگرچه دیوان عالی کشور در رای صادره خود در تاریخ ۱۹/۷/۱۳۹۳ جرم انتسابی را فاقد مستندات کافی دانسته بود، اما در هر صورت این حکم در شعبه هم‌عرض (شعبه ۵۴) بدون التفات به مفاد رای دیوان، ابرام شد."
۱۸ برنده جایزه نوبل فیزیک اواخر سال ۲۰۱۴ در نامه‌ای به رهبر ایران خواهان آزادی او شدند. آنها در نامه خود نوشتند آقای کوکبی "تنها به خاطر امتناع از همکاری با مراکز تحقیقات نظامی جمهوری اسلامی ایران" زندانی شده است.
سعید خلیلی به ایلنا گفته است:‌ "صرف‌نظر از کفایت ادله و مستندات ارائه شده در لوایح دفاعیه و نیز رای دیوان در اثبات بی‌گناهی او، اکنون علاوه بر اینکه طبق قانون بیش از دو سال است که شرایط و استحقاق برخورداری از آزادی مشروط را دارد و آقای جواد لاریجانی هم در اسفند۱۳۹۳ در گفتگویی با شبکه دوم تلویزیون جمهوری اسلامی وعده عفو و آزادی وی را داده بود، با کمال تعجب نمی‌دانیم چه دست‌هایی تاکنون مانع تحقق این همه راه‌ها برای آزادی ایشان شده‌اند."
این وکیل افزوده است که براساس قوانین کشور امکان تعویق مجازات آقای کوکبی به دلیل بیماری وجود دارد. به گفته او: "در عین حال هم علاوه بر آزادی مشروط اکنون ایشان بر اساس ماده ۵۰۲ آیین دادرسی کیفری شرایط توقف اجرای حکم و آزادی را دارد."
این ماده قانونی تصریح دارد: "هرگاه محکوم علیه به بیماری جسمی یا روانی مبتلا باشد و اجرای مجازات موجب تشدید بیماری یا تأخیر در بهبودی وی شود، قاضی اجرای احکام کیفری با کسب نظر پزشکی قانونی تا زمان بهبودی، اجرای مجازات را به تعویق می‌اندازد."
آقای کوکبی سال پیش در نامه ای از زندان نوشت که دانشمندان نباید در فعالیت هایی که ممکن است خطراتی برای بشر داشته باشد شرکت کنند.

اخراج یک شهروند بهایی از دانشگاه کاشان به دلیل اعتقادی

 http://bahaicamp.com/wp-content/uploads/2016/04/3333-320x256.jpg

اخراج یک شهروند بهایی از دانشگاه کاشان به دلیل اعتقادی

به گزارش کمپین نه به آزار و زندان هموطنان بهایی:سارا شکیب دانشجوی رشته آمار و کاربردها در دانشگاه سراسری کاشان پس از آنچه از سوی مقامات دانشگاه به عنوان اعتقاد به آیین بهایی عنوان شد از دانشگاه اخراج شد.
این شهروند بهایی در این رابطه به کمپین نه به آزار و زندان هموطنان بهایی می گوید:ابتدا مسئول رفاه داشجویی گفتند نهاد رهبری متوجه شده است که شما بهایی هستید و برای اینکه ریاست دانشگاه نفهمد و برای اینکه از حق تحصیلت محروم نشوید از خوابگاه بیا بیرون،و از آنجایی که ساکن اصفهان هم هستید به دانشگاه اصفهان درخواست انتقالی بدهید،این مقام مسئول در ادامه می گوید که بچه های خوابگاه رفته اند به نهاد رهبری موضوع بهایی بودن شما را گزارش داده اند.
سارا شکیب در ادامه می افزاید وقتی جریان رو به بچه های خوابگاه گفتم آنها گفتند اگه ما یک نامه بنویسیم وهمه امضا کنیم که همچین چیزی نبوده درست میشه؟من به دوستان گفتم این موضوع بهانه ای بیش نیست.
از خوابگاه بیرون آمدم و درخواست انتقالی دادم،مدیر آموزش دانشگاه که برگه انتقالیم را باید امضا می کرد از این مسئله بسیار اظهار تعجب کردند…
پس ازچند هفته حراست دانشگاه مرا خواست و به من گفت که بنویسم بهایی هستم و امضا کنم،گفتم دلیلی نداره من اینجا هستم برای تحصیلم،گفتند که اگر واقعا اعتقاد داری بنویس ،من ک مسلمان هستم مینویسم و ترسی هم ندارم حالا تو نمیخواهی اعتقادت را بنویسی و…
نوشتم،رئیس حراست دانشگاه آمد و مصوبه ی شورای انقلاب را گفت که بهائیان حق تحصیل ندارند من هم گفتم که  در فرم ثبت نام چیزی در این مورد مطلبی ذکر نشده است .رئیس حراست گفت به هر حال شما اخراج شدید.
بعد هم حراست کارتم رو گرفت و بعد از چند روز هم پرتال دانشجوییم رو بستن بعد هم حراست گفت دیگه نیام دانشگاه وگرنه 110خبر می کنیم.
در آخر من برای پس دادن کتاب هایم به  دانشگاه کاشان برگشتم و دانشگاه هم بهم انتقالی رو که کامل شده بود برام فرستاد و من به دانشگاه اصفهان هم رفتم و حراست دانشگاه اصفهان هم تاکید بر نداشتن حق تحصیل من به دلیل اعتقادی داشت.

امید کوکبی، فیزیک‌دان زندانی، به سرطان کلیه مبتلا شده است


وکیل امید کوکبی، فیزیک‌دان زندانی،اعلام کرد که آزمایش‌ها نشان داد که کوکبی در زندان به سرطان کلیه مبتلا شده است. او با تاکید بر این‌که تعلل در جراحی او "خطرات جبران‌ناپذیر" به‌دنبال دارد، خواستار آزادی سریع موکل خود شد. 


 
خبرگزاری کار ایران روز شنبه(۱۶ آوریل/۲۸ فروردین) گزارش داد که امید کوکبی، فیزیک‌دان و محقق زندانی، به سرطان کلیه مبتلا شده است.
سعید خلیلی، وکیل امید کوکبی، به خبرگزاری "ایلنا" گفت که پس از انجام معاینات و آزمایش‌های لازم مشخص شد که تومور بدخیمی در کلیه سمت راست امید کوکبی وجود دارد و تاکید کرد که موکل او نیازمند جراحی فوری است.
خلیلی با تاکید بر این‌که هرگونه تعلل بیشتر می‌تواند "آسیب جبران‌ناپذیر" برای وضعیت جسمانی کوکبی به‌بار آورد، خواستار آزادی امید کوکبی شد.
خلیلی به "ایلنا" گفت: «موکلم شرایط برخورداری از عفو رهبری را در سال جاری دارد. ادامه‌ی حبس ایشان با توجه به مخاطرات جانی که وی را تهدید می‌کند، غیرقانونی است. به دلایل اسلامی و انسانی و برای جلوگیری از خطرات احتمالی جسمی برای این سرمایه علمی کشور از مقامات کشور به‌ویژه مسئول محترم قوه قضائیه می‌خواهم هرچه سریع‌تر تهمیدات آزادی وی را فراهم کنند.»
امید کوکبی کیست؟
امید کوکبی، فیزیک‌دان نخبه و برنده‌ی جایزه‌ی "آزادی و مسئولیت علمی" است که هرسال به محققی اعطا می‌شود که در راه دفاع از حق ازادی علمی ایستادگی می‌کند.
بیشتر بخوانید: مادر امید کوکبی در نامه​ای به خامنه‌ای خواستار آزادی فرزندش شد
کوکبی در بهمن ماه ۱۳۸۹ وقتی به عنوان محقق مهمان در دانشگاه تگزاس آمریکا به تحقیق مشغول بود، برای دیداری کوتاه به ایران آمد. او در فرودگاه "امام خمینی" بلافاصه بازداشت شد و به "ارتباط با دولت متخاصم" و "کسب درآمد نامشروع" متهم و در دادگاهی به ریاست قاضی صلواتی به ۱۰ سال حبس محکوم شد.
دادگاه به این دلیل که دانشگاه آمریکایی هزینه‌ی سفرهای تحقیقاتی و مطالعاتی کوکبی به ایران را پرداخت می‌کرد، او را به "کسب درآمد نامشروع" متهم کرد. دلیل اتهام "ارتباط با دولت متخاصم" نیز این است که کوکبی پیش از این حاضر نشده بود بورسیه جمهوری اسلامی شود و ترجیح داده بود با بورسیه دانشگاه آمریکایی برای ادامه‌ی تحصیل به خارج از کشور برود.
این اتهام در حالی به کوکبی وارد شده که وکیل او معتقد است بر اساس اعلام مراجع رسمی کشور، اتهام همکاری با دول متخاصم، مصداق خارجی نداشته و ایران در حال حاضر با هیچ کشوری در تخاصم نیست.
بیشتر بخوانید: جایزه "آزادی و مسئولیت علمی" برای امید کوکبی، فیزیک‌دان زندانی
وکیل امید کوکبی پیش‌تر با استعلام از وزارت امور خارجه، دیوان عالی کشور را متقاعد کرده بود که وزارت امور خارجه نیز آمریکا را از نگاه قانونی، دولت متخاصم با ایران نمی‌داند.
امید کوکبی در نامه‌ای که به بیرون زندان فرستاد تاکید کرد که او چندین بار از سوی مقامات امنیتی و نظامی ایران به دلیل تخصص‌اش در فیزیک لیزری برای همکاری در برنامه‌ی اتمی ایران دعوت شده و هربار درخواست همکاری را رد کرده بود.
بیشتر بخوانید: امید کوکبی: دانشمندان با فعالیت‌های خطرناک و دولت‌های مشکوک همکاری نکنند
او در این نامه نوشت که به "حق آزادی شخصی در انتخاب مسیر زندگی" باور دارد و همکاری با برنامه‌ی اتمی مناقشه‌برانگیز ایران را برخلاف منافع ملت و ارزش‌های انسانی می‌داند.
درحال حاضر ۵ سال و ۳ ماه است که امید کوکبی در حبس به‌سر می‌برد.

کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل خواستار توقف موقت احکام اعدام در ایران شد

خبرگزاری هرانا ـ کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل، روز پنج شنبه با انتشار بیانیه ای، خواستار توقف موقت احکام اعدام در ایران شد.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از رادیو فردا، زید رعد الحسین در بیانیه خود از مقامهای تهران خواسته است تا پایان مناظره و تصمیم گیری نمایندگان مجلس شورای اسلامی در باره اعدام قاچاقچیان مواد مخدر، از اعدام این محکومان خودداری کنند.
آقای رعدالحسین با اشاره به عدم کارآیی اعدام در مبارزه با جرم های مرتبط با مواد مخدر، خواسته است که اجرای احکام اعدام به صورت موقت به تعویق افتد.
برپایه این گزارش،‌ هفته گذشته پنج مرد در ایران اعدام شدند که جرم سه تن از آنان قاچاق مواد مخدر توصیف شده است.
آخرین گزارش سازمان ملل ‌در باره شمار اعدام ها در جهان میگوید که در سال ۲۰۱۵ میلادی، در حدود هزار نفر در ایران اعدام شده اند.

سازمان مدافع حقوق بشر: وایل در ایران از آزادی زندانیان سیاسی صحبت کند

خبرگزاری هرانا – جامعه دفاع از حقوق خلق‌های تهدیدشده از رئیس دولت ایالتی نیدرزاکسن آلمان خواست، در دیدار با مقامات ایرانی خواستار آزادی زندانیان سیاسی و عقیدتی شود. اشتفان وایل به همراه یک هیات اقتصادی در تهران به سر می‌برد.
به گزارش خبرگزاری هرانا، به نقل از دویچه وله، کمال سیدو، کارشناس امور خاور نزدیک و خاورمیانه “جامعه دفاع از خلق‌های تهدید شده” در یک نشست مطبوعاتی گفت، گشایش بازار ایران برای سرمایه‌گذاران و شرکت‌های غربی باید با گشایش فضای سیاسی در این کشور همراه باشد. به همین دلیل او از رئیس دولت ایالتی نیدرزاکسن آلمان خواست، در ملاقات‌های رسمی خود با مقامات جمهوری اسلامی به نمونه‌های مشخصی از نقض حقوق بشر اشاره کند و خواستار آزادی زندانیان سیاسی و عقیدتی شود.
اشتفان وایل، رئیس دولت ایالتی نیدرزاکسن آلمان، از روز جمعه (۱۵ آوریل / ۲۷ فروردین) برای انجام دیداری چهار روزه در رأس هیأتی اقتصادی به ایران سفر کرده است.
سیدو در این راستا به ۷ رهبر جامعه بهایی و محمد صدیق کبودوند اشاره کرد.
او گفت، رهبران جامعه بهایی تنها به دلیل اعتقادات دینی خود از سال ۲۰۰۸ تاکنون در زندان به‌سر می‌برند.
مهوش ثابت، فریبا کمال‌آبادی، جمال‌الدین خانجانی، عفیف نعیمی، سعید رضایی‌، بهروز توکلی و وحید تیزفهم مسئول رسیدگی به امور دینی پیروان آیین بهایی در ایران بودند، اما دستگاه قضایی ایران آنها را به “جاسوسی”، “افساد فی‌‌الارض” و “اقدام علیه امنیت ملی” متهم کرده است.
محمد صدیق کبودوند که مدیر مسئول هفته‌نامه “پیام مردم کردستان” و بنیانگذار سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان بود، در سال ۲۰۰۷ دستگیر و به اتهام “اقدام علیه امنیت ملی” و “تبلیغ علیه نظام” به ۱۰ سال و نیم زندان محکوم شد.
پیش از اشتفان وایل شماری از سیاستمداران بلندپایه آلمان، از جمله فرانک والتر اشتاین مایر، وزیر امور خارجه و زیگمار گابریل، وزیر اقتصاد و معاون اول صدراعظم این کشور به ایران سفر کردند.

وزارت امور خارجه آمریکا: نقض حقوق بشر در ایران ادامه دارد

وزارت امور خارجه ایالات متحده در گزارش سالانه حقوق بشری خود درباره کشورهای مختلف جهان، از ادامه نقض حقوق بشر در ایران در سال ۲۰۱۵ انتقاد کرده است.

Human rights 

بخش مربوط به ایران این گزارش ۴۵ صفحه است و بر اساس آن، مهم‌ترین مشکلات حقوق بشری ایران از این قرارند:‌
  • محدودیت‌های سنگین اعمال شده بر سر راه آزادی‌های مدنی از جمله ندادن حق برگزاری تجمع و داشتن تشکل به شهروندان
  • سرکوب آزادی بیان و گردش آزاد اطلاعات به‌خصوص با محدود کردن اینترنت، رسانه‌ها و …
  • فشار بر اقلیت‌های مذهبی
  • محدود کردن شهروندان در انتخاب مسالمت‌آمیز دولت با انتخاباتی آزاد و عادلانه
  • دادرسی‌های ناعادلانه همراه با افزایش استفاده از مجازات اعدام برای جرائمی که با این مجازات سنگین هم‌خوان نیستند با به دست نوجوان انجام شده‌اند
وزارت امور خارجه آمریکا، جمهوری اسلامی را حکومتی مذهبی، بر‌آمده از اسلام شیعی خوانده که اساس آن ولایت فقیه است و در آن حقوق بشر با شکنجه، سرکوب آزادی بیان، اعدام در ملاء عام و … زیر پا گذاشته می‌شود.
این چهلمین گزارش سالانه وزارت امور خارجه آمریکاست که به موارد نقض حقوق بشر در سراسر دنیا می‌پردازد و بخش زیادی از آن به منطقه خاورمیانه و کشورهایی مثل ایران، سوریه، عربستان سعودی و … اختصاص دارد.
رفتارهای غیرانسانی و خشن با بازداشت‌شدگان و زندانیان، صدور احکام قطع عضو، خشونت‌‌ورزی نسبت به زندانیان سیاسی و شرایط نابسامان و خطرناک زندان‌ها در ایران، از دیگر موارد مورد اشاره مقام‌های آمریکایی در گزارش وزارت امور خارجه این کشور است.
این گزارش می‌گوید که کسانی در ایران بدون حکم قضایی و خودسرانه بازداشت‌ می‌شوند: «قوه قضاییه‌ فاقد استقلال است، زندانیانی به دلیل ابراز عقیده و نظر (سیاسی) در بند هستند، روزنامه‌نگاران بازداشت می‌شوند و با آن‌ها با خشونت رفتار می‌شود، سانسور بر رسانه‌ها حاکم است و دانشگاه‌ها با محدودیت‌های شدید روبه‌رو هستند.»
در همین زمینه: عفو بین‌الملل: وضعیت حقوق بشر در ایران همچنان ناگوار
از دیگر مسائل حقوق بشری ایران که در این گزارش آمده است، می‌توان به مساله ناپدیدشدگان قهری، بی‌توجهی به سلامت جسمی افراد بازداشت شده یا در بند، قطع عضو و شلاق زدن با حکم قضایی، مصون ماندن نیروهای امنیتی و نظامی از مجازات، نقض حریم خصوصی افراد (که اغلب به شکلی خشونت‌آمیز انجام می‌شود)، فساد دولتی و فقدان شفاف‌سازی حکومتی، اعمال محدودیت در تحقیقات سازمان‌های بین‌المللی و غیر‌دولتی که در زمینه حقوق بشر فعالیت می‌کنند، تبعیض‌های اجتماعی و حقوقی، خشونت علیه زنان، اقلیت‌های ملی، مذهبی و دگرباشان جنسی و اعمال محدودیت‌های شدید بر کارگران و … اشاره کرد
دولت ایران هنوز واکنشی به این گزارش نشان نداده است، اما این انتقادها معمولا رد می‌شوند و گاهی هم واکنش‌های شدیدی به دنبال دارند.
نمونه این برخورد‌های شدید، واکنش‌هایی است که مقام‌های ایرانی به گزارش‌های احمد شهید، نشان می‌دهند: جواد لاریجانی: گزارش احمد شهید آبکی است و ایران خود را ملزم به پذیرش مأموریت احمد شهید نمی‌داند.

تمدید تحریم‌های حقوق بشری اتحادیه اروپا علیه ۸۲ مقام ایرانی

اتحادیه اروپا در آستانه سفر هیئتی از مقام‌های بلندپایه این نهاد به ایران تحریم‌های خود علیه ۸۲ مقام و یک نهاد ایرانی را که به خاطر نقض حقوق بشر در فهرست تحریم‌ها قرار گرفته‌اند، برای یک سال دیگر تمدید کرد.
صادق لاریجانی، رئیس قوه قضاییه از کسانی است که تحریم اتحادیه اروپا شامل آنها می‌شود صادق لاریجانی، رئیس قوه قضاییه از کسانی است که تحریم اتحادیه اروپا شامل آنها می‌شود

کشورهای عضو اتحادیه اروپا شامگاه دوشنبه (۲۳ فروردین / ۱۱ آوریل) اعلام کردند که تحریم‌های این اتحادیه علیه ۸۲ مقام مسئول در جمهوری اسلامی و یک نهاد رسمی که به نقض حقوق بشر متهم‌اند، برای یک سال دیگر تمدید شده است.
به گزارش خبرگزاری آلمان، به موجب این تحریم‌ها اموال و دارایی‌های این ۸۲ نفر در کشورهای عضو اتحادیه اروپا توقیف می‌شود و ممنوعیت سفر آنها به همه ۲۸ کشور عضو این اتحادیه همچنان برقرار خواهد ماند. اتحادیه اروپا این مقام‌های مسئول ایرانی را از عاملان نقض گسترده حقوق بشر در ایران می‌داند.
صادق لاریجانی، رئیس قوه قضاییه، غلامحسین محسنی اژه‌ای، معاون اول رئیس قوه قضاییه، حسن فیروزآبادی، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح، محمدعلی جعفری، فرمانده سپاه، علی سعیدی، نماینده ولی فقیه در سپاه، حسین طائب، رئیس سازمان اطلاعات سپاه پاسداران، محمدرضا نقدی، فرمانده بسیج و سعید مرتضوی از جمله افرادی هستند که به عنوان ناقضان حقوق بشر در فهرست ۸۲ نفره تحریم‌های اتحادیه اروپا قرار گرفته‌اند.
بیشتر بخوانید: "حجاب نامتعارف" نماینده پارلمان اروپا در ایران خبرساز شد
تمدید این تحریم‌ها تا ۱۳ آوریل ۲۰۱۷ در حالی صورت گرفته که تا پنج روز دیگر (۲۸ فروردین، ۱۶ آوریل) قرار است هیئتی از مقام‌های بلندپایه اتحادیه اروپا با همراهی فدریکا موگرینی، مسئول سیاست خارجی این اتحادیه، به ایران سفر کنند. هدف از این سفر "یافتن راه‌های تقویت همکاری‌ها در پی توافق تحول‌ساز برجام" اعلام شده است.
فدریکا موگرینی، دو هفته پس از دست‌یابی به توافق جامع هسته‌ای نیز در سفری یک‌ ر‌وزه به ایران رفته بود. حسن روحانی، رئیس‌جمهور ایران، در دیدار با فدریکا موگرینی اطمینان داده بود که برجام می‌تواند «فرصتی برای همکاری‌های نزدیک‌تر سیاسی٬ اقتصادی و فرهنگی میان ایران و کشورهای عضو اتحادیه اروپا باشد.»
بیشتر بخوانید: روحانی: ایران خواستار توسعه همکاری‌ها با اتحادیه اروپاست
خانم موگرینی ابراز امیدواری کرده که در سفر هفته آینده خود به ایران در کنار گفت‌وگو پیرامون برجام، درباره حل و فصل بحران خانمان‌سوز سوریه هم با مقام‌های جمهوری اسلامی به گفت‌و‌گو بنشیند. او پیش‌تر گفته بود که به مشارکت ایران در حل‌ بحران‌های منطقه‌ای امید بسیاری دارد.

به یاد ریحانه جباری



به یاد ریحانه جباری
دختر نازنینی که زیر شکنجه و در بیدادگاه جمهوری اسلامی تسلیم نشد، ریحان شخصیتی که زیر چوبه دار تن نداد و تسلیم نشد و حاکمان اسلامی آنچنان وحشتی از وی داشتند که مجبور به اعدامش شدند. اما ریحانه هنوز زنده است در قلب همه انسانهای شریف و آزاده در عشق به زندگی و در جسارت دختران و زنانی که دیگر نمی خواهند برده باشند و تبعیض و تحقیر و آپارتاید جنسی را نمی خواهند.
قطعا آنروز خواهد رسید که مردم ایران سالروز ریحانه را به مناسبت جسارت و دفاع از شرافت و انسانیت هر سال جشن بگیرند.قطعا آنروز خواهد رسید که مردم بخصوص زنان زجر دیده از اسلام و شرع و قصاص هر سال روز ریحان را تبدیل به روز دفاع از شخصیت انسانی در مقابل مردسالاری و تجاوز و توهین به زنان کنند.
طه حسینی
.....
چند بخش کوچک از دلنوشته های ریحانه جباری که سرمشق زندگی شد:
من ریحانه جباری در آن روز ، خیس عرق بودم. مثل حالا که بیست و شش سال
دارم و یادآوری میکنم آنچه بر من گذشت. اکنون نیز ، که در حال جراحی این غده چرکین هستم ، خیس عرقم. از آن لحظه به بعد دانستم همه رویاهایم در حال سوختن است. در تبی که نمیدانستم چگونه کنترلش کنم. من پرواز مرگ را در آن خانه دیدم. سیاهی و تباهی را. دود را. درد را. و اکنون میخواهم به کابوس چند ساله ام پایان دهم. بارها خواستم بنویسم و هر بار ناتمام رهایش کردم. چرا که گذاشتن چاقوی جراحی بر این زخم کهنه ، بیشتر آزارم میداد. اما در این لحظه از شب بی پایان بند 2 زندان شهرری ، زیر نور مهتابی و در سکوت زندان ، بی صدا ، درد را استفراغ میکنم .راهی جز گفتن ندارم که در قصه های کودکیم با سنگ صبور آشنا شدم. اگر نگویم میمیرم . پس آنقدر میگویم تا سنگ صبور بترکد. شاید درد تمام شود. شاید راه گلویم باز شود. من در همان لحظه که چاقو را برداشتم مردم . و تمام این سالها ادای زندگی را در آوردم. فقط روز را شب و شب را روز کردم. روحم مرد. روح لطیفم در نوزده سالگی مرد. بسیاری از شبها با کابوس سر کردم. کابوس مرگ حیوانات بی پناهی که پناهشان بودم . همیشه از رنج کشیدن هر موجود زنده ای عذاب میکشیدم و این سالها پر بود از عذاب. عذاب دخترانی که هر کدام قصه ای داشتند پر غصه. مثل خودم. عذاب فاخته ای که شاهد اعدامش بودم. دراین سالها یاد گرفتم که مرگ ، پایان رنج بسیار است . و شاید آغازی نو . من ریحانه جباری بیست و شش ساله از مرگ نمیترسم . ولی ریحانه نوزده ساله میترسید.
راه فرار نداری. جمله ای که دنیا را پیش چشمم تیره کرد. مثل موهای سیاهم .
موهایی که چند ماه بعد رو سفیدی گذاشتند.......
…...............
من ریحانه جباری بیست و شش سال دارم. به مرگ از هر زمان دیگری نزدیکترم. همچنان میگویم که از مرگ نمیترسم . در چند سال گذشته ، تمام داراییم در جهان ، در یک طبقه از تختی چند طبقه در سالن دو زندان شهرری جا گرفته است. هیچ دلبستگی به جهان ندارم و تنها آرزویم این است که پدر و مادرم فراموشم کنند. جهان و همه زیبایی و زشتیش برای کسانی که مشتاق آنند. هیچگاه دلم نخواسته خودکشی کنم. چه قبل از زندان و چه پس از آن . تا آخرین روز هم زندگی خواهم کرد . اما وابسته به آن نیستم . مثل لباسی که تن میکنی ولی غصه نمیخوری اگر آن را عوض کنی . یا حتی دور بیندازی . زندگی هم برای من همین است. لباسی که از تن در میاورم و لباس دیگر می پوشم .لباس، پوشاننده بدن، نقابی که زشتی یا زیبایی تن را می پوشاند و جهان و زندگی نیز لباسی است رنگارنگ. اکنون پچ پچ زندانیانی که آرام از خواب بیدار می شوند نشان از پایان یک شب دیگر دارد و دوباره زندگی به جریان می افتد . من شبی دیگر را بیدار بودم برای بالا آوردن
آنچه دیدم.
…..............
من ریحانه جباری بیست و شش سال دارم و در زندان شهرری ساکنم . هیچ منبع مطالعاتی و یا دانشگاهی مربوط به قضاوت و دادرسی نداشته ام . اما با گوشت و پوست و خونم ، تجربه کرده ام تمام مراحل قضایی در ایران را . دهها زن را دیده ام با قصه های رنگارنگ . بسیاری از بد حادثه اینجایند و بعضی از خبث درون . دختران معصوم زیادی را دیده ام که به دلیل یک اشتباه کوچک برای مدتی کوتاه زندانی شده اند اما وقایعی برایشان اتفاق افتاده که بعد از آزاد شدن ، چاره ای جز بازگشت به زندان نداشته اند . من میخواهم نوشته هایم را قضات بخوانند . تا بدانند با نوشتن یک حکم چه بر سر سرنوشت دختری میاورند . کاری که از دومین سال زندانی شدنم آغاز کردم . برای بسیاری از پرسنل جوان زندان اوین و شهرری که دانشجو بودند ، مقاله نوشتم تا به عنوان طرح تحقیقاتی به استادانشان بدهند . آنان دلخوش بودند که بی زحمت و تلاش نمره شان را میگیرند و من شاد از اینکه تجربه ام را به استادی رسانده ام . و امیدوار به اینکه شاید به گوش یک قاضی برسد . غافل از اینکه نوشته هایم ، مثل هزاران تحقیق کتابخانه ای و کپی شده دانشجویی خاک میخورد . هر چند استاد مربوطه از کجا میدانست که این تحقیقات مکتوب که در دست دارد ، کتابخانه ای نیست و به روش میدانی تهیه شده است . چنین بود که بعد از مدتی ناامید شدم و همه را مخفیانه از زندان خارج کردم . کاری که اکنون نیز در انتظار این بازگویی وقایع است . به زودی این بار از دلم برداشته خواهد شد و دیگر ناگفته ای نخواهد ماند که با خود به گور ببرم . گوری که دهانش را باز کرده ولی معلوم نیست کی مرا در خود بگیرد . اکنون هفتمین زمستانی است که در زندان آغاز میکنم . پنجمین سالی است که با حکم اعدام روبرو شده ام و مراحل دادرسی بی منطقش به پایان رسیده . کشدار شدنش را با این امید توجیه میکنم که رئیس قوه قضاییه در حال موشکافی پرونده است . پرونده ای که دو رئیس قوه قضائیه را به خود دید . ایت اله شاهرودی و آیت اله لاریجانی . کاش میشد این نامه ها را برای آنان بفرستم . کاش ... برای آیت اله شاهرودی بارها نوشتم اما از بین ده ها نامه ام فقط چند تایی خارج شد و پدرم آنها را به دست او رساند . تلاش هایی که عقیم ماند . اکنون صبح شنبه است و من امروز ملاقات دارم . برای دیدن خانواده ام ، که هر هفته به دیدارم میایند ، باید آماده شوم . 4 عزیزی که هرگز رهایم نکردند . 4 عزیزی که ستون زندگی منند . بعد از پایان انفرادی و زمانی که به بند عمومی منتقل شدم ، صدها بار توسط پدر و مادرم و بخصوص مادرم بازجویی شدم . سوال و جواب های سخت . با ریز بینی بسیار . گاهی بعد از بازجویی این دو ، گریه ها کردم . آنان تلنگری میزدند که به ظاهر برایشان ساده بود و من مثل ماهی داخل تنگ ، تلنگر ساده آنان را با قدرت ارتعاش تشدید شده در فضای زندان، بسیار دردناک دریافت میکردم . اما هرگز مرا تنها نگذاشتند و اگر امروز زنده ام به عشق آنان است . کسانی که فکر نبودنشان مرا بیچاره و عاجز کرده بود و دوران انفرادی را تلخ تر از زهر هلاهل . زهری که نشانه های انتشارش در تمام زندگیم قابل پیگیری است . امروز دیدار دارم . با کسانی که دوستشان دارم و دوستم دارند . انرژی لازم برای هفته ام را ، از ملاقات شنبه ها به دست میاورم. امروز روز خوش است . روز زندگی .

در پی فشارهای روحی و روانی گوهر عشقی در بیمارستان بستری شد

 
 
«گوهرعشقی» مادر جانباخته «ستار بهشتی» در پی فشارهای روحی و روانی و سکته خفیف، شب سه شنبه ۱۶ فروردین ماه پس از انتقال به درمانگاه به علت وخامت شدید جسمی به تشخیص پزشک در بیمارستان رسول اکرم واقع در خیابان ستارخان، خیابان نیایش بستری و تحت مراقبت ویژه و درمان قرار گرفته است.
 
به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی ومدنی، پیش تر نیز «گوهر عشقی » در روز یکشنبه ۳ خرداد ۱۳۹۴ به علت استرس و فشارهای عصبی حاصله از بازداشت «نرگس محمدی» و همچنین شرایط روحی بسیار بد نسبت به کشته شدن فرزندش به دست پلیس فتا و فوت همسرش به بیمارستان «فاطمه زهرا» واقع در رباط کریم منتقل شده بود و ظهر روزچهارشنبه ۶ خرداد ماه ۱۳۹۴از بیمارستان مرخص شد .
 
«ستاربهشتی» کارگر و وبلاگ‌نویس پیش تردر ۹ آبان ماه ۱۳۹۱ از سوی پلیس فتا بازداشت و به اتهام «اقدام علیه امنیت ملی از طریق فعالیت در شبکهٔ اجتماعی و فیس بوک» در مدت بازجویی به شدت از سوی پلیس فتا شکنجه و درگذشت»
 
خانواده نامبره پس از کشته شدن وی در پی دادخواهی بوده و بارها از سوی مسوولین مورد تهدید، آزار و اذیت قرار گرفته اند.
سحر-بهشتی-ستار-بهشتی_kampain.info_-696x464
چندی پیش در روز یکشنبه ۶ دی ماه ۱۳۹۴، «سحر بهشتی» خواهر وی به اتهام «نصب عکس برادر خود بر شیشه‌ عقب خودروی شخصی خود، از سوی ماموران امنیتی پس از توقف خودرو برای ساعاتی مورد آزار و اذیت و تهدید قرار گرفت.
 
«سحر بهشتی» در پی انتقال مادرش به بیمارستان در شب سه شنبه ۱۶ فروردین ماه در صفحه فیسبوک خود نوشت:
 
پیرو تماس هاى مکرر دوستان و همراهان عزیز و بنا به درخواست آنان براى اعلام وضعیت مادر عرض میکنم؛ مادر بدلیل برخى فشارهاى عصبى ایجاد شده در این روزها از سوى برخى مدعیان دوستى با ما و همچنین ایجاد فضایى بدور از انسانیت و اخلاق، دچار شوک و سکته خفیف شدند و پس از مراجعه به پزشکشان دستور بسترى شدن فورى ایشان،صادر و در حال حاضر در بیمارستان بسترى هستند.
نیازمند دعاى شما عزیزان هستیم و به زودى مادر مهر سکوتش را خواهد شکست و روى دیگر سکه برخى از متقلبان مدعیان مبارزه و آزادیخواهى را افشا خواهد کرد.
 

ایرانیانی که برگشتند و زندانی شدند

نازک افشار، کارمند سابق بخش فرهنگی سفارت فرانسه در ایران، اواخر اسفندماه سال گذشته در فرودگاه امام خمینی تهران بازداشت شد و کماکان زندانی است.
او که سابقه بازداشت پس از انتخابات جنجال‌برانگیز خرداد ۱۳۸۸ در ایران را داشت طی چند سال اخیر در کشور فرانسه اقامت داشت. اتهام یا اتهامات انتسابی به خانم افشار تاکنون اعلام نشده اما گزارش‌ها از انتقال او به بند زنان زندان اوین حکایت دارند.
نازک افشار اما تنها کسی نبوده که پس از روی کار آمدن دولت حسن روحانی و بعد از بازگشت به ایران بازداشت و زندانی شده است. مصطفی عزیزی، سراج‌الدین میردامادی، حسین نورانی نژاد، ساجده عرب‌سرخی، عبدالحسین هراتی، بهمن دارالشفایی، حمید بابایی، معصومه قلی زاده و کاظم برجسته از جمله دیگر شهروندانی هستند که طی دو سال گذشته و بعد از بازگشت به ایران زندانی شدند.
این در حالی است که حسن روحانی، رئیس‌جمهور ایران، در ماه‌های نخستین روی کار آمدن دولت یازدهم خواستار تشکیل کمیته‌ای از سوی وزارت خانه‌های اطلاعات و امور خارجه برای تسهیل بازگشت ایرانیان مقیم خارج شده بود.
آقای روحانی ۲۵ تیر ۱۳۹۲ در مراسمی عمومی گفت که باید "آنها که آمادهٔ بازگشت هستند راهشان را تسهیل کنیم". او همچنین در ۱۰ مهر ۱۳۹۲ هم در جمع خبرنگاران تاکید کرد: "همه ایرانیانی که در خارج از کشور زندگی می‌کنند باید بتوانند به راحتی به کشورشان رفت و آمد کنند و از رفت و آمد نکردن آنها هم ما ضرر می‌کنیم و هم آنها". رئیس جمهور ۵ آذرماه ۱۳۹۲ نیز با امن خواندن فضای کشور برای بازگشت ایرانیان مقیم خارج تاکید کرد: "ما سرمایه انسانی بسیار بزرگی در خارج از کشور داریم. امیدوارم همه آنها بازگردند و کمکشان را از ما دریغ نکنند."
اما دعوت از ایرانیان خارج از کشور برای بازگشت به ایران محدود به همین سخنان نماند. بر اساس گزارش‌هایی که در رسانه‌ها منتشر شد، کمیته‌ای از سوی وزارت خانه‌های اطلاعات و امور خارجه با عنوان "کمیته بازگشت ایرانیان خارج از کشور" تشکیل شد و محمود علوی، وزیر اطلاعات ایران اعلام کرد که "هر شخصی که خلافی نداشته باشد، تضمین می‌دهیم مشکلی نخواهد داشت".
حسن قشقاوی، معاون کنسولی، حقوقی و پارلمانی وزارت امور خارجه نیز در مصاحبه با روزنامه شرق از راه اندازی ایمیلی برای ایرانیان خارج از کشور خبر داد. او ترس ایرانیان برای بازگشت به کشورشان را ترسی غیرواقعی و ناشی از القائات اپوزیسیون خواند و گفت: "در ایران هم مطلقاً ترسی از بابت ورود ایرانیان مهاجر به کشور وجود ندارد و در قانون کیفری هم مطلبی تحت عنوان ممنوع‌الورود نداریم."
منصور حقیقت‌پور، نایب‌رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی از این هم فراتر رفت و در مصاحبه‌ای با وب‌سایت فرارو گفت که نمی‌توان ایرانیان را به صرف امضای یک بیانیه و اظهارنظر سیاسی از رفت و آمد به کشورشان محروم کرد.
اما با گذشت بیش از ۲ سال و نیم از روی کار آمدن دولت حسن روحانی نه تنها از کاربرد ایمیلی که با عنوان ایمیل مشکل‌گشا جهت رفع نگرانی خبرساز شده بود و قرار بود ایرانیان ساکن خارج از کشور با استعلام توسط این ایمیل از وضعیت حقوقی و قضایی خود در ایران خبردار شوند و همچنین کمیته‌ای که از سوی دولت برای هموار کردن راه بازگشت ایرانیان خارج از کشور به کشورشان ساخته شده بود خبری در دست نیست، بلکه گروهی از فعالان مدنی و سیاسی و روزنامه‌نگارانی که در پی این دعوت به ایران بازگشته بودند هم بازداشت و زندانی شده اند.
سراج الدین میردامادی، فعال سیاسی اصلاح‌طلب و روزنامه‌نگار مقیم فرانسه جزو اولین کسانی بود که بعد از انتخاب حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری خرداد ۱۳۹۲ به ایران بازگشت. او به گفته خانواده‌اش بارها تحت بازجویی قرار گرفت و اردیبهشت ۱۳۹۳ بازداشت و به تبلیغ علیه نظام و تبانی علیه امنیت داخلی کشور متهم و به ۶ سال زندان محکوم شد. آقای میردامادی از جانبازان جنگ ایران و عراق و همچنین پسردایی آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی است که تا ۲۴ اسفند سال اخیر زندانی بود و در نهایت با حکم آزادی مشروط از زندان اوین آزاد شد.
حسین میردامادی، پدر سراج میردامادی پس از بازداشت فرزندش اعلام کرده بود که می‌خواهند به ایرانیان خارج از کشور پیغام بدهند که به ایران برنگردند. برداشتی که از سوی خانواده حسین نورانی نژاد، روزنامه نگار و عضو جبهه مشارکت هم اعلام شد. او که ساکن کشور استرالیا بود اول اردیبهشت ۱۳۹۳ دو ماه پس از بازگشت به ایران بازداشت و ابتدا به ۶ سال و در دادگاه تجدیدنظر به یک سال زندان محکوم شد. آقای نورانی نژاد پس از پایان حکم محکومیت خود از زندان آزاد شده است.
مصطفی عزیزی، نویسنده و تهیه‌کننده تلویزیونی ساکن کشور کانادا دیگر ایرانی مقیم خارج از کشور است که پس از بازگشت به ایران زندانی شد. او ۱۲ بهمن سال ۱۳۹۳ و یک ماه بعد از بازگشت به ایران بازداشت و با اتهاماتی چون اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور، اقدام علیه امنیت ملی (از طریق فعالیت در فضای مجازی) و توهین به رهبر جمهوری اسلامی از سوی دادگاه بدوی به هشت سال زندان محکوم شد. آقای عزیزی آخرین روزهای سال گذشته با قرار وثیقه به چند روز مرخصی نوروزی آمد و سپس دوباره به زندان بازگشت.
ساجده عرب سرخی، روزنامه‌نگار و فعال سیاسی اصلاح‌طلب هم شهریور سال ۱۳۹۲ از کشور فرانسه به ایران بازگشت و سه ماه بعد زندانی شد. پدر او فیض‌الله عرب سرخی از اعضای سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی از بازداشت‌شدگان سال ۱۳۸۸ و به مدت چهار سال زندانی بود. ساجده عرب سرخی با پایان محکومیت یک ساله‌اش که به صورت غیابی برای او صادر شده بود در حالی از زندان آزاد شده که به گفته خانواده‌اش پرونده مفتوح دیگری دارد.
همچنین، عبدالحسین هراتی، مشاور سابق رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و سرپرست سابق اداره کل اسناد و مدارک دانشگاه آزاد اسلامی، در کشور استرالیا سکونت داشت و پس از روی کار آمدن دولت حسن روحانی به ایران بازگشت. او خرداد ۱۳۹۳ بازداشت شد و همسرش در مصاحبه با سایت روزآنلاین اعلام کرد گمان نمی‌کرد با توجه به وعده‌های دولت برای بازگشت ایرانیان خارج از کشور، چنین برخوردی با او بکنند. او مرداد همان سال با قرار کفالت از زندان آزاد شد. تبلیغ علیه نظام و توهین به مقامات از اتهامات او عنوان شده بود. اتهاماتی که مبنای آنها، نامه آقای هراتی در سال ۱۳۸۹ به مهدی کروبی، یکی از رهبران جنبش سبز که در حال حاضر در حصر خانگی به سر می‌برد عنوان شد.
کاظم برجسته از اعضای ستاد میرحسین موسوی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ هم ۲۵ بهمن سال ۱۳۹۲ به ایران بازگشت و در فرودگاه بین‌المللی امام خمینی در تهران بازداشت شد. او به صورت غیابی به اجتماع و تبانی علیه امنیت داخلی از طریق شرکت در تجمعات به پنج سال زندان محکوم شده بود. حکم زندان او اما به مناسبت عید فطر سال گذشته کاهش یافت.
بهمن دارالشفایی روزنامه نگار، مترجم و وبلاگ نویس نیز، ۱۴ بهمن سال گذشته بازداشت شد. او حدود ۲ سال پیش از لندن به ایران بازگشته بود و به عنوان مترجم و ویراستار فعالیت می کرد. نویسنده وبلاگ معروف آق بهمن، ماه‌ها پس از بازگشت به ایران احضار و تحت بازجویی های طولانی قرار می گرفت تا سرانجام بازداشت شد. با این حال، این روزنامه نگار از ۷ اسفند ماه با قرار وثیقه آزاد است.
حمید بابایی، دانشجوی دکترای دانشگاه لیژ بلژیک و معصومه قلی زاده، فارغ‌التحصیل رشته فلسفه از دانشگاه علامه طباطبایی و دانشجوی دانشگاه آنکارا از جمله دیگر ایرانیانی بودند که بعد از روی کار آمدن دولت حسن روحانی و در بازگشت به ایران بازداشت و زندانی شدند. آقای بابایی از سوی دادگاه انقلاب به ۶ سال حبس تعزیری و ۴ سال حبس تعلیقی محکوم شده و خانواده‌اش اعلام کردند که او برای دیدار خانواده و اقوام به ایران سفر کرده بود که به وزارت اطلاعات احضار شد و از او خواسته اند با این وزارتخانه همکاری کند اما او نپذیرفته و متهم به همکاری با دول متخاصم شده است. معصومه قلی زاده هم به فعالیت تبلیغی علیه نظام و ۱۰ ماه زندان محکوم شده بود.
تاکنون دولت حسن روحانی درباره سرنوشت کمیته بازگشت ایرانیان خارج از کشور توضیحی نداده، اما غلامحسین محسنی اژه‌ای، همزمان با دعوت حسن روحانی از ایرانیان خارج از کشور برای بازگشت به ایران گفته بود که "اگر فردی جرمی مرتکب شده و از کشور خارج شود یا اینکه در خارج از کشور جرمی مرتکب شود به محض آنکه به داخل کشور بازگردد از سوی دستگاه قضایی مورد تعقیب قرار خواهد گرفت."
او افزوده بود: "همچنین افرادی که نقشی در حوادث پس از انتخابات ۸۸ داشتند هم اگر به داخل کشور بازگردند به‌محض ورود تحت تعقیب قرار خواهند گرفت".

انتقاد عفو بین‌الملل از افزایش چشمگیر شمار اعدام‌ها در جهان

عفو بین‌الملل در جدیدترین گزارش خود از افزایش چشمگیر تعداد اعدام‌ها در سال گذشته میلادی اظهار تاسف کرده و آن را در ۲۵ سال گذشته بی‌سابقه دانسته است.
روز سه‌شنبه (پنجم آوریل - ۱۷ فروردین) نهاد غیردولتی عفو بین‌الملل در گزارشی تعداد اعدام‌های سال گذشته را ۱۶۳۴ مورد اعلام کرد و تعداد اعدام‌ها را ۵۰ درصد بیشتر از اعدام‌های یک سال پیش از آن، یعنی سال ۲۰۱۴ دانست.
بنا بر این گزارش، ایران، پاکستان و عربستان سعودی ۸۹ درصد اعدام‌های سال گذشته را انجام داده‌اند.
این آمار بدون احتساب اعدام‌ها در کشور چین است که به عقیده عفو بین‌الملل صدها اعدام در آن صورت می‌گیرد اما آمار آن محرمانه نگه داشته می‌شود.
در همین حال، عفو بین‌الملل گزارش کرده در سال گذشته، برای نخستین بار در تاریخ، تعداد کشورهایی که حکم اعدام را کاملا برچیده‌اند به اکثریت در جهان رسیده است.
بر اساس گزارش عفو بین‌الملل، سال گذشته فیجی، ماداگاسکار، سورینام و کنگو-برازاویل قوانین اعدام خود را تغییر دادند و مغولستان هم قوانین تعریف جرم خود را تغییر داد که در سال جاری (۲۰۱۶) اجرایی خواهد شد.
به گفته عفو بین‌الملل، چین همچنان رتبه اول جهان از نظر تعداد اعدام‌ها را دارد و برآورد می‌شود تعداد اعدام‌ها در این کشور از یک هزار مورد در سال فراتر باشد.
ایران در سال گذشته میلادی، ۹۷۷ نفر را اعدام کرده که نسبت به سال پیش از آن (۷۴۳) افزایشی چشمگیر داشته است. بیشتر اعدام‌ها در ایران به مجرمان قاچاق موادمخدر اختصاص داشته است.
اما به گزارش عفو بین‌الملل، در میان اعدام‌شدگان چهار نفر زیر ۱۸ سال بوده‌اند که بنا بر تعاریف بین‌المللی کودک محسوب می‌شوند و اعدام آنها نقض پیمان‌های بین‌المللی است.
مطابق این گزارش، سال گذشته تعداد اعدام‌ها در عربستان سعودی ۷۶ درصد نسبت به سال ۲۰۱۴ افزایش داشته است.
این کشور پارسال ۱۵۸ نفر را اعدام کرده که بیشتر آنها گردن زده شده‌اند اما همچنین در مواردی از جوخه اعدام هم استفاده شده است.


عربستان همچنین جسد اعدام شده‌ها را در معرض دید عموم قرار داده است.
پاکستان که دو سال پیش، امید بسیاری به توقف اجرای حکم اعدام در آن می‌رفت، سال گذشته، ۳۲۶ نفر را اعدام کرده است؛ این بیشترین آمار اعدام در پاکستان است که عفو بین‌الملل تاکنون ثبت کرده است.
آمریکا هم در سال گذشته ۲۸ نفر را اعدام کرده است.
در نمودار ارایه شده در گزارش سازمان عفو بین‌الملل که بر اساس آمار حداقلی اعدام‌ها شکل گرفته، آمریکا رتبه پنجم را دارد.
با وجود این، آمار اعدام‌ها در این کشور پارسال پایین‌ترین حد خود از سال ۱۹۹۱ را به ثبت رساند.
عفو بین‌الملل همچنین از اجرای حکم اعدام در شش کشور دیگر خبر داده که اعدامی در آنها در سال ۲۰۱۴ صورت نگرفته بود؛ چاد یکی از این شش کشور بوده است.
سلیل شیتی، دبیرکل عفو بین‌الملل، افزایش چشمگیر تعداد اعدام‌ها در سال گذشته را "عمیقا ناراحت کننده" توصیف کرده و گفته "هیچ‌گاه در ۲۵ سال گذشته جهان این تعداد اعدام به خود ندیده بود."
"سال گذشته هم دولت‌ها بدون وقفه به کشتن افراد از طریق اعدام ادامه دادند با این فرض غلط که اعدام جوامع آنها را ایمن‌تر خواهد کرد."
دبیرکل عفو بین‌الملل همچنین از دولت‌های جهان خواسته تا به آنچه او "قتل عام" خوانده پایان دهند.


نگرانی عفو بین الملل در مورد وضعیت حسین رونقی

https://hra-news.org/fa/wp-content/uploads/2016/04/%5ED6C431AAC859A70D1E0527AB4E3A9F824529DF8C9B1681E785%5Epimgpsh_fullsize_distr-300x191.jpg


نگرانی عفو بین الملل در مورد وضعیت حسین رونقی

خبرگزاری هرانا – سازمان عفو بین الملل در قالب بیانیه ای نسبت به وضعیت حسین رونقی ملکی وبلاگ‌نویس زندانی شدیدا ابراز نگرانی کرده و خواستار اقدام فوری و آزادی وی شده است.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، در روز ۱ آوریل سازمان عفو بین الملل ضمن اعلام این‌که حسین رونقی ملکی از ۲۶ ماه مارس در اعتصاب غذاست و به وضعیتش رسیدگی نمی شود شدیدا اعتراض کرد و خواستار اقدام فوری شد.
در قسمتی از این بیانیه آمده است: “وبلاگ‌نویس ایرانی حسین رونقی ملکی زندانی عقیدتی از ۲۶ مارس در اعتراض به عدم رسیدگی پزشکی مسئولین به وضعیتش در اعتصاب غذاست. وضعیت سلامت وی رو به وخامت می رود و پزشکان خواستار مداوای وی خارج از زندان هستند چراکه تجهیزات پزشکی درون زندان کافی نیست.”
در این بیانیه از مسئولین جمهوری اسلامی خواسته شده است تا نسبت به آزادی و درمان حسین رونقی ملکی سریعا اقدام نمایند.
یکی از نزدیکان وی پیش‌تر به هرانا گفته بود: “حسین از قبل از عید بدون هیچ درمان و دارو و اعزامی در زندان مریض احوال مانده است، برای آزادی یا مرخصی نوروزی‌اش هم هیچ اقدامی انجام نشده و به خانواده اش هم هیچ جوابی نمی دهند. حسین به صورت غیرقانونی در زندان است، حکم حسین در آن زمان متوقف شده بود و هم از طرف پزشکی قانونی عدم تحمل کیفر گرفته بود، و هم عفو گرفته بود و همچنین آزادی مشروط بر اساس مواد ۵۰۴ و ۲۹۷ داشت اما هیچ‌یک از آن‌ها اجرا نشد. این درحالی است که مسئولین زندان اوین نیز حسین را با تهدید و توهین، اذیت می کنند.”
وی در مورد وضعیت بیماری های حسین رونقی در ادامه گفت: “برای مشکل کمر و مهره‌هایش باید تحت درمان و آزمایش ام‌آر‌آی قرار بگیرد، برای غلظت خونش هم باید تحت آزمایش و درمان قرار بگیرد، یکی از کلیه هایش را که در زندان از دست داد و آن یکی هم که کار دو کلیه را انجام می دهد، عفونت کرده و ورم دارد و با این روند تنها کلیه اش هم از دست می رود. با وجود این‌که تمامی مدارک به دادستانی ارائه شده است، اما هیچ اقدامی تاکنون صورت نگرفته است.”
لازم به ذکر است، این زندانی عقیدتی و بیمار زندان اوین روز چهارشنبه ۱۹ اسفند‍ به خاطر مشکل مهره ها و کمر، به مطب متخصص ارتوپد برده و بعد از معاینه به زندان انتقال داده شده بود.
«آنژین قلبی، مشکل کلیه، ورم صورت، خونریزی معده، غلظت خون، عفونت چشم، مشکل ریوی و تنفسی» از جمله مشکلات دیگری است که خانواده رونقی بر اساس آن درخواست صدور گواهی عدم امکان تحمل کیفر کرده‌اند.
پدر حسین رونقی ملکی پیش‌تر به گزارشگر هرانا گفته بود: “پسر من به دلیل بیماری ها و مشکلات جسمی فراوان و به دلیل کمبود امکانات پزشکی نباید در زندان بماند.”
حسین رونقی ملکی فعال حقوق بشر و وبلاگ نویس، درتاریخ بیست و دوم آذر ماه ۱۳۸۸ بازداشت شد.
شعبه‌ی ۲۶ دادگاه انقلاب پس از گذشت ۱۰ ماه از بازداشت در بند دو-الف اوین، در تاریخ سیزدهم مهر ماه ۱۳۸۹ او را به ۱۵ سال حبس تعزیری محکوم کرد. اتهامات او در دادگاه «عضویت در شبکه ایران پروکسی، توهین به رهبری و توهین به رئیس جمهوری» عنوان شد.
این حکم در شعبه‌ی ۵۴ دادگاه تجدید نظر تأیید شد و حسین رونقی پس از آن به بند ۳۵۰ اوین منتقل شد.
این زندانی هم اینک بر خلاف اصل تفکیک جرائم، بدون رسیدگی پزشکی و در شرایط نامناسب در بند هفت زندان اوین محبوس است.

دلنوشته در ایام عید از طرف مادر واحد خلوصی (شهروند محروم از تحصیل و زندانی در رجایی شهر)


 
 
دلنوشته در ایام عید از طرف مادر واحد خلوصی (شهروند محروم از تحصیل و زندانی در رجایی شهر)

خبرگزاری بهایی نیوز_ مادر واحد خلوصی به دلیل زندانی بودن فرزند خود که یکی از شهروندان بهایی محروم از تحصیل و محکوم به ۵ سال زندان در زندان رجایی شهر می باشد با نوشتن یادداشتی به صورت دلنوشته به یاد فرزند زندانی خود این متن را نگاشته است. این دلنوشته که در اختیار خبرگزاری بهایی نیوز قرار گرفته است به شرح زیر می باشد. لازم به یادآوری است که شهروندان بهایی محکوم به زندان نه تنها در مرخصی گرفتن استعلاجی با مشکلات بسیاری روبرو هستند بلکه در ایام عید نیز به دلیل امنیتی خواندن اتهام شهروندان بهایی اجازه مرخصی در ایام عید را ندارند و به عنوان تنبیه این موضوع تا کنون با نظارت مستقیم مقامات قضایی پیگیری شده است.

پسرم،دنياى من،آرام جانم،واحدم
باز دوباره عيد آمد،هنگام تحويل سال نو شد،مثل سال هاى قبل منتظر و چشم به در دوخته بودم كه براى لحظه تحويل سال نو خودت را برسانى.
تيك تاك ساعت،عقربه ها را پيش ميبرد؛ نتوانستم زمان و حركت عقربه را متوقف كنم تا تو برسى و بالاخره سال نو شد،بدون حضور تو...
آخر از وقتى كه قدم به اين دنياى پر رمز و راز گذاشتى هميشه همراهمان بودى تا اينكه بزرگ شدى و دور از خانواده گشتى امّا هر جا كه بودى براى لحظه تحويل سال خودت را به جمع خانواده مى رساندى از بودنت در كنارمان خوشحال بوديم؛امسال نشستن كنار سفره هفت سين و خواندن دعا و مناجات بى حضور تو بود چون تو در ميان ديوار هاى سرد و بلند زندان بى گناه محبوسى.
جان شيرين من،سبزه اى كه در اتاق تنگ و تاريك زندان سبز كردى و هديه عيدى تو به ما بود،كنار سفره هفت سين فقط توانست يادى از محبت هاى بى دريغ و اخلاص تو باشد.
بى گناهم تو در زندان و من دلم افتاده در زندان
شب و روز دعايم اين است خدايا امرا را عدل عنايت فرما
دلبندم اين سفر هم طى ميشود،توكل به خدا كن،روزها بالاخره به شب مى رسند تا رسيدن شب،از روزت راضى باش.

عيد صيام و عيد نوروز بر تو و امسال تو مبارك باد

مادرت
نوروز سال ١٣٩٥



واحد خلوصی، فعال حق تحصیل و دانشجوی محروم از تحصیل بهایی پیشتر به ۵ سال زندان محکوم شده بود . وی در اسفند ماه ۱۳۸۸ توسط ماموران اطلاعات سپاه به همراه نوید خانجانی ، سما نورانی، ایقان شهیدی و درسا سبحانی بازداشت شده بود که با قرار وثیقه دویست میلیون تومانی آزاد شده بود.
همچنین این شهروند بهایی همچنین به همراه ۲۰ تن از فعالان حقوق بشر به دلیل کمک به مردم زلزله زده آذربایجان نزدیک به دو ماه در زندان تبریز و اداره اطلاعات این شهر بازداشت بود.
این شهروند بهایی هم اکنون در زندان رجایی شهر دوران محکومیت خود را پس از بازداشت از سوی نیروهای امنیتی مقابل منزل خود می گذراند.

اعتصاب غذای چند زندانی در حمایت از چند زندانی اعتصاب کننده در زندان رجایی شهر کرج


«سعید شیرزاد»، «مسعود چوبدار» و «افشین بایمانی» سه زندانی سیاسی محبوس در زندان رجایی شهر کرج در حمایت از اعتصاب غذای سه زندانی امنیتی «ایرج حاتمی»، «فرید آزموده» و «بهزاد ترحمی» که پیش تر درروز یکشنبه ۲۳ اسفند ماه ۱۳۹۴ در اعتراض به انتقال ناگهانی به بند های عمومی دست به اعتصاب غذا زده و خواستار بازگشت به سالن ۱۲ بر اساس اصل تفکیک جرایم هستند، دست به اعتصاب غذا زدند.
به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی، پیش تر در روز یکشنبه ۲۳ اسفند ماه ۱۳۹۴، سه زندانی امنیتی «فرید آزموده»، «ایرج حاتمی» و «بهزاد ترحمی» به طور ناگهانی از سالن ۱۲ زندان رجایی شهر به بند های عمومی این زندان مننقل و در اعتراض به این انتفال و عدم رعایت تفکیک جرائم دست به اعتصاب غذا زدند.
«سعید شیرزاد» ، زندانی سیاسی و فعال چپ گرا محبوس در بند ۴ سالن ۱۲ زندان رجایی شهرکرج به همراه «مسعود چوبدار» زندانی امنیتی در این بند در حمایت از این سه زندانی امنیتی از صبح روز جاری پنجشنبه ۱۲ فروردین ماه ۱۳۹۵ دست به اعتصاب غذا زده اند.
«سعید شیرزاد» پیش تر در ۱۲ خرداد ماه ۱۳۹۳، در محل کار خود در پالایشگاه تبریز بازداشت شد.او پس از انتقالش به زندان اوین پس از مدتی در خصوص اعتراض و پیگیری مشکلات صنفی زندانیان، با وجود عدم برگزاری دادگاه و سپری کردن بازداشت موقت به زندان رجایی شهر کرج منتقل شد.
این فعال حقوق کودکان کار و خیابان پیش تر از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی به ریاست قاضی « ابولقاسم صلواتی» به ﺍﺗﻬﺎﻡ «ﺍﺟﺘﻤﺎﻉ ﻭ ﺗﺒﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﻗﺼﺪ ﺍﻗﺪﺍﻡ ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻣﻨﯿﺖ ﮐﺸﻮﺭ» به ۵ سال حبس تعزیری محکوم و حکم صادره در روز چهارشنبه ۲۵ شهریور ماه ۱۳۹۴ به وکیل او ابلاغ شد.
«مسعود چوبدار» نیز پیش تر از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی «ابولقاسم صلواتی» به اتهام «افشای اسناد محرمانه و ارتباط با دول متخاصم» به ۳ سال حبس تعزیری محکوم شده است.
«افشین بایمانی» دیگر زندانی سیاسی محبوس در این زندان نیز در حمایت از این سه زندانی امنیتی ازروز یکشنبه ۸ فروردین ماه ۱۳۹۵ دست به اعتصاب غذا زده است.
«افشین بایمانی» پیش تر در ۱۵ شهریورماه ۱۳۷۹ به اتهام، کمک به فرار برادر خود «مهدی بایمانی» از هوادارن سازمان مجاهدین خلق، بازداشت و به اعدام محکوم شد، این حکم در دادگاه تجدید نظر تایید شد اما پس از ۶ سال حکم وی به حبس ابد تقلیل یافت، این زندانی هم اینک در حال تحمل پانزدهمین سال حبس خود در زندان رجایی شهر کرج است.
نامه ای از «افشین بایمانی» در اختیار «کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی» قرار گرفته است و در پی می آید
 
اینجانب «افشین بایمانی» در منتهای احساس نگرانی از وضعیت دوست و همبندی شجاع و غیرتمندم که وضعیت جسمانی او را پس از اعتصاب غذا در بهداری زندان دیدم، بسیار پریشان شده وضمن همدردی با ایشان نسبت به وضعیت به شدت خطرناک او هشدار داده و به اطلاع می رسانم که، من با آقای «ایرج حاتمی» مدت چهار سال را در یک بند حبس کشیدم و به خوبی می دانم که چگونه پس از محاکمه حتی از کلیه حقوق زندانیان عادی هم محرومش کرده اند.
 
چگونه دو تا سه سال زندان را که اساسا هم در انفرادی بوده، زورگویانه و خودسرانه از مدت زندان ایشان حذف و اساسا در حکم نهایی محاسبه نشده و به تصریح به او گفته اند که: آن دو، سه سال حساب نیست!!
 
از نزدیک شاهد بوده ام که به خاطر اعتراض به بی عدالتی ها و بی انصافی ها تنبیه شده، و به خاطر اعتراض به وضعیت زندان به بندهای خطرناک منتقل شده و بارها توسط زندانیان اجیر شده مورد ضرب و شتم قرار گرفته و حتی سر و صورت او را با سیگار سوزانده بودند.
 
چگونه به خاطر حمایت از یک گزارش حقوق بشری از گزارشگر ویژه (احمد شهید) با ضرب و شتم گارد زندان به بندهای دیگر منتقل شده… هر انسانی پس از این همه تحمل ظلم و تعدی در یک جا بالاخره کاسه صبرش تمام می شود و چون هیچ مرجع دادخواهی وجود ندارد، دست به کارهای خطرناک و آسیب رساندن به خود می زند.
 
اینبار اما چون می داند که به طور واقعی قصد از بین بردن و ” کشتن سفید” او را دارند و این را بارها به طور غیر مستقیم به او گفته اند، آن طور که خودش گفته اجازه نمی دهم مرا مثل بقیه بی سر و صدا و تحت عنوان “نزاع جمعی” ، “مصرف دارو”، “سکته” و … بکشند، خودم با اعتصاب غذا تا مرگ این همه ظلم، و اجحاف به زندانیان به طور خاص ( گوهردشت کرج ) را به گوش جهانیان می رسانم.
 
اینجانب «افشین بایمانی» پس گذشت از ۱۶ سال زندان، چون از همه این حقایق آگاه بوده ام و می دانم که این سرنوشت همه زندانیان است، (چون هیچ فریادرسی ندارند) از خواسته های به حق و اولیه (از جمله تامین جانی در زندان) آقایان «ایرج حاتمی» و «فرید آزموده» و «بهزاد ترحمی» حمایت و در حمایت از آنها، هم دست به اعتصاب غذا می زنم، چون ظلم و ستمی که به آنها می شود به خاطر دفاع از اولیه ترین حقوق همه ما زندانیان هم هست و من هم مثل همه زندانیان دیگر از آنها حمایت می کنم و خواستار توجه کلیه مجامع حقوق بشری به وضعیت خطرناک این دو زندانی هستم.
 
افشین بایمانی – زندانی سیاسی زندان گوهردشت کرج – ۹ فروردین ماه ۱۳۹۵